تا چند به کوی دوست از جهان ملک خاتون رباعی 349
1. تا چند به کوی دوست سرگشته شوی
در سوزن جور دلبران رشته شوی
...
1. تا چند به کوی دوست سرگشته شوی
در سوزن جور دلبران رشته شوی
...
1. ای دل تو به او تا نرسی هیچ مگوی
با کس غم دل اگر کسی هیچ مگوی
...
1. گفتم بر ما خرام ای سرو سهی
کز هجر تو بر خاک نشستست رهی
...
1. مانند فلک نیست جهان فرسایی
هردم کند اندیشه و هر شب رایی
...
1. ای آنکه به مجرمی تو می بخشایی
از قدرت خویشتن جهان آرایی
...
1. چون رای بلند تو نباشد رایی
مثل رخ خوب تو جهان آرایی
...
1. دل بستدی از من که کنی دارایی
یا گلشن وصل را شبی آرایی
...
1. از کلبه احزان چو برون فرمایی
وآنگه غم از این دلم مگر بزدایی
...