ای دل دم عشق یار زین از جهان ملک خاتون رباعی 265
1. ای دل دم عشق یار زین بیش مزن
بیگانه شدی تو لاف زین بیش مزن
...
1. ای دل دم عشق یار زین بیش مزن
بیگانه شدی تو لاف زین بیش مزن
...
1. ای چشمه چشم ما به چشمت روشن
بستان امید ما به رویت گلشن
...
1. ای دیده به دیدار جمالت روشن
ایوان دل از شمع وصالت روشن
...
1. ای شخص ضعیف دیده را گریان کن
بر آتش شوق سینه را بریان کن
...
1. جانا به شب وصال پیکار مکن
بر پشت دلم بیش ز غم بار مکن
...
1. با روی چو ماه و قد چون سرو چمن
با زلف معنبر و رخ همچو سمن
...
1. ببرید ز من نگار مسکین دل من
مهجور شد از وصال مسکین دل من
...
1. درمانده به کار خویش مسکین دل من
در زخم فراق ریش مسکین دل من
...
1. در عشق تو مبتلاست باز این دل من
مانند کبوترست و باز باز این دل من
...
1. چشمت که کرشمه می کند با دل من
حل می نکند ز وصل خود مشکل من
...
1. تا کی بود از غمت بلا بر دل من
تا چند نهی داغ جفا بر دل من
...
1. حل می نشود به عشق تو مشکل من
آه از غم روزگار و درد دل من
...