ای آنکه تو را نظیر از جهان ملک خاتون رباعی 133
1. ای آنکه تو را نظیر و همتا نبود
واندر همه علم جز تو دانا نبود
1. ای آنکه تو را نظیر و همتا نبود
واندر همه علم جز تو دانا نبود
1. بیچاره کسی که محرمش کس نبود
جز صحبت خصم همدمش کس نبود
1. روزیت هوای من درویش نبود
رحمیت بر این خسته دل ریش نبود
1. فریاد ز دست جور این چرخ کبود
کاو لحظه به لحظه درد دل را بفزود
1. بیچاره کسی که از وطن دور شود
از صحبت یار خویش مهجور شود
1. بر درد دلم طبیب ار آگاه شود
بیچاره قرین ناله و آه شود
1. ای روی تو سرخ چون گل شفتالود
از دیده ما خون جگر را پالود
1. تا چرخ دگر روی به کار که نهد
وین دولت و بخت در کنار که نهد
1. از چرخ بجز جفا چه دربار آید
ده روزه گلی دهد دگر خار آید
1. مشّاطه چو حسن دوست آراسته دید
مه را ز خجالت رخش کاسته دید
1. بستان دلم همیشه نار آرد بار
وز گلبن وصل یار خار آرد بار
1. زین بیش مرا خسته و دل ریش مدار
وز خان وصال خویش درویش مدار