در فراقت جز غمم کس پیش از جهان ملک خاتون غزل 300
1. در فراقت جز غمم کس پیش نیست
وز وجودم جز خیالی بیش نیست
1. در فراقت جز غمم کس پیش نیست
وز وجودم جز خیالی بیش نیست
1. گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست
غیر از خیال روی توام در خیال نیست
1. مرا دلبند و مونس غیر غم نیست
ترا سرمایه جز جور و ستم نیست
1. نگار من به سر عهد خویش محکم نیست
مرا به غیر غم دوست هیچ همدم نیست
1. جز لطف تو جانا به جهان هیچ کسم نیست
فریادرسم زود که فریادرسم نیست
1. فریاد که جز لطف تو فریادرسم نیست
واندر دو جهان غیر غمت هیچ کسم نیست
1. مرا به غیر صبا پیش دوست محرم نیست
مرا انیس و دلارام و یار جز غم نیست
1. چه کنم در شب هجران تو آرامم نیست
یک نظر بر رخ جان بخش دلارامم نیست
1. مهربانی ز دلستانم نیست
میل دل جز به دوستانم نیست
1. درد هجران ز تو نهانم نیست
بیش ازین طاقت و توانم نیست
1. دلی کجاست که آن دل سرشته با غم نیست
چون زلفِ خوب رخان بام و شام درهم نیست
1. الهی شکر و فضلت را کران نیست
که را حمد و ثنایت در زبان نیست