آن چه زلفست که از آتش از جهان ملک خاتون غزل 120
1. آن چه زلفست که از آتش دل در تابست
وآن چه چشمست که چون نرگس تو در خوابست
1. آن چه زلفست که از آتش دل در تابست
وآن چه چشمست که چون نرگس تو در خوابست
1. دل مسکین مرا خار جفای تو بخست
راه خوابم به شب هجر خیال تو ببست
1. عجبست از نگار ما عجبست
مهر از آن یار بی وفا عجبست
1. ای دیده در دو دیده جانم خیال تست
سودای خاطرم ز سر زلف و خال تست
1. ای دیده دل به خون جگر رهنمای تست
زین ره تو درگذر که چنین جا نه جای تست
1. سالها تا سر سرم سودای تست
عمرها تا در دلم غوغای تست
1. میان دو دیده مرا جای تست
درون دل خسته مأوای تست
1. مرا سریست که بی باده نیک سرمستست
مرا دلی که به زلفین دوست پابستست
1. داغ فراقت دل من سوختست
وز همه عالم نظرم دوختست
1. دلم دیده به رویی خوب بستست
ز جستجوی هرکس باز رستست
1. جز خیال رخ تو در دل ما ننشستست
مهر از آن روی چو ماه تو دلم بگسستست
1. آن سروناز بین که چه خوش راست قامتست
چون بگذرد به باغ ز قدّش قیامتست