ای صبا حال دل من بر از جهان ملک خاتون غزل 1216
1. ای صبا حال دل من بر دلدار بگو
قصّه بلبل شوریده به گلزار بگو
...
1. ای صبا حال دل من بر دلدار بگو
قصّه بلبل شوریده به گلزار بگو
...
1. صبا تو حال دل خسته با نگار بگو
حدیث روز غم ما به غمگسار بگو
...
1. ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو
حال این خسته هجران بر آن یار بگو
...
1. ای صبا گرزان نگار ما خبر داری بگو
بر در آن یار سنگین دل گذر داری بگو
...
1. خردم گفت برو ای دل دیوانه برو
یک نصیحت ز من ای پیر جهان دیده شنو
...
1. تا مرا شد سایه زلفت پناه
گشت از آشفتگی حالم تباه
...
1. ای سودا دیده ام روی چو ماه
دل گرفته در سر زلفت پناه
...
1. آن دیده بین که چون به جفا می کند نگاه
با آنکه برد در سر زلفش دلم پناه
...
1. تشنه درد فراقت منم ای جان در ده
جرعه ای زان لب لعلت که کند ما را به
...
1. ای غمت در جان ما جا ساخته
خانه ی دل را به تو پرداخته
...
1. ای در شکنج زلف تو مرغ دلم جا ساخته
جانم روانی مسکن خود را بدو پرداخته
...
1. گر کند میل جفا دلبر من گویم چه
ور دهد ترک من و عهد وفا گویم چه
...