30 اثر از پیام مشرق اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پیام مشرق اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار اقبال لاهوری / پیام مشرق اقبال لاهوری

پیام مشرق اقبال لاهوری

1 میان لاله و گل آشیان گیر ز مرغ نغمه خوان درس فغان گیر

2 اگر از ناتوانی گشته ئی پیر نصیبی از شباب این جهان گیر

1 از ما بگو سلامی آن ترک تند خو را کاتش زد از نگاهی یک شهر آرزو را

2 این نکته را شناسد آندل که دردمند است من گرچه توبه گفتم نشکسته ام سبو را

3 ای بلبل از وفایش صد بار با تو گفتم تو در کنار گیری باز این رمیده بو را

4 رمز حیات جوئی جز در تپش نیابی در قلزم آرمیدن ننگ است آب جو را

1 میان آب و گل خلوت گزیدم ز افلاطون و فارابی بریدم

2 نکردم از کسی دریوزهٔ چشم جهان را جز به چشم خود ندیدم

1 وفا ناآشنا بیگانه خو بود نگاهش بیقرار از جستجو بود

2 چو دید او را پرید از سینهٔ من ندانستم که دست آموز او بود

1 به گوشم آمد از خاک مزاری که در زیر زمین هم میتوان زیست

2 نفس دارد ولیکن جان ندارد کسی کو بر مراد دیگران زیست

1 هنوز از بند آب و گل نرستی تو گوئی رومی و افغانیم من

2 من اول آدم بی رنگ و بویم از آن پس هندی و تورانیم من

1 چو تاب از خود بگیرد قطرهٔ آب میان صد گهر یک دانه گردد

2 به بزم همنوایان آنچنان زی که گلشن بر تو خلوت خانه گردد

1 خورشید بدامانم انجم به گریبانم در من نگری هیچم در خود نگری جانم

2 در شهر و بیابانم در کاخ و شبستانم من دردم و درمانم ، من عیش فراوانم

3 چنگیزی و تیموری ، مشتی ز غبار من هنگامهٔ افرنگی یک جسته شرار من

4 انسان و جهان او از نقش و نگار من خون جگر مردان، سامان بهار من

1 مشو ای غنچهٔ نورسته دلگیر ازین بستان سرا دیگر چه خواهی

2 لب جو، بزم گل، مرغ چمن سیر صبا ، شبنم ، نوای صبحگاهی

1 ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم

2 موج ز خود رفته ئی تیز خرامید و گفت هستم اگر میروم گر نروم نیستم

آثار اقبال لاهوری

30 اثر از پیام مشرق اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پیام مشرق اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی