1 به چندین جلوه در زیر نقابی نگاه شوق ما را بر نتابی
2 دوی در خون ما چون مستی می ولی بیگانه خوئی ، دیر یابی
1 دل از منزل تهی کن پا بره دار نگه را پاک مثل مهر و مه دار
2 متاع عقل و دین با دیگران بخش غم عشق ار بدست افتد نگه دار
1 بیا ای عشق ای رمز دل ما بیا ای کشت ما ای حاصل ما
2 کهن گشتند این خاکی نهادان دگر آدم بنا کن از گل ما
1 سخن درد و غم آرد ، درد و غم به مرا این ناله های دمبدم به
2 سکندر را ز عیش من خبر نیست نوای دلکشی از ملک جم به
1 نه من بر مرکب ختلی سوارم نه از وابستگان شهریارم
2 مرا ای همنشین دولت همین بس چوکاوم سینه را لعلی بر آرم
1 کمال زندگی خواهی بیاموز گشادن چشم و جز بر خود نبستن
2 فرو بردن جهان را چون دم آب طلسم زیر و بالا در شکستن
1 تو میگوئی که آدم خاکزاد است اسیر عالم کون و فساد است
2 ولی فطرت ز اعجازی که دارد بنای بحر بر جویش نهاد است
1 دل بیباک را ضرغام رنگ است دل ترسنده را آهو پلنگ است
2 اگر بیمی نداری بحر صحراست اگر ترسی بهر موجش نهنگ است
1 ندانم باده ام یا ساغرم من گهر در دامنم یا گوهرم من
2 چنان بینم چو بر دل دیده بندم که جانم دیگر است و دیگرم من
1 تو گوئی طایر ما زیر دام است پریدن بر پر و بالش حرام است
2 ز تن بر جسته تر شد معنی جان فسان خنجر ما از نیام است