نه افغانیم و نی از اقبال لاهوری پیام مشرق 84
1. نه افغانیم و نی ترک و تتاریم
چمن زادیم و از یک شاخساریم
1. نه افغانیم و نی ترک و تتاریم
چمن زادیم و از یک شاخساریم
1. نهان در سینهٔ ما عالمی هست
بخاک ما دلی در دل غمی هست
1. دل من ای دل من ایدل من
یم من کشتی من ساحل من
1. چه گویم نکتهٔ زشت و نکو چیست
زبان لرزد که معنی پیچدار است
1. کسی کو درد پنهانی ندارد
تنی دارد ولی جانی ندارد
1. چه پرسی از کجایم چیستم من؟
به خود پیچیده ام تا زیستم من
1. به چندین جلوه در زیر نقابی
نگاه شوق ما را بر نتابی
1. دل از منزل تهی کن پا بره دار
نگه را پاک مثل مهر و مه دار
1. بیا ای عشق ای رمز دل ما
بیا ای کشت ما ای حاصل ما
1. سخن درد و غم آرد ، درد و غم به
مرا این ناله های دمبدم به
1. نه من بر مرکب ختلی سوارم
نه از وابستگان شهریارم
1. کمال زندگی خواهی بیاموز
گشادن چشم و جز بر خود نبستن