1 خواجه ئی نیست که چون بنده پرستارش نیست بنده ئی نیست که چون خواجه خریدارش نیست
2 گرچه از طور و کلیم است بیان واعظ تاب آن جلوه به آئینه گفتارش نیست
3 پیر ما مصلحتاً رو به مجاز آورد است ورنه با زهره وشان هیچ سروکارش نیست
4 دل به او بند و ازین خرقه فروشان بگریز نشوی صید غزالی که ز تاتارش نیست
1 هوس منزل لیلی نه تو داری و نه من جگر گرمی صحرا نه تو داری و نه من
2 من جوان ساقی و تو پیر کهن میکده ئی بزم ما تشنه و صهبا نه تو داری و نه من
3 دل و دین در گرو زهره وشان عجمی آتش شوق سلیمی نه تو داری و نه من
4 خزفی بود که از ساحل دریا چیدیم دانهٔ گوهر یکتا نه تو داری و نه من
1 جهان رنگ و بو فهمیدنی هست درین وادی بسی گل چیدنی هست
2 ولی چشم از درون خود نبندی که در جان تو چیزی دیدنی هست
1 تب و تاب بتکدهٔ عجم نرسد به سوز و گداز من که به یک نگاه محمد عربی گرفت حجاز من
2 چه کنم که عقل بهانه جو گرهی به روی گره زند نظری که گردش چشم تو شکند طلسم مجاز من
3 نرسد فسونگری خرد به تپیدن دل زندهای ز کنشت فلسفیان در آ به حریم سوز و گداز من
1 تنی پیدا کن از مشت غباری تنی محکم تر از سنگین حصاری
2 درون او دل درد آشنائی چو جوئی در کنار کوهساری
1 مرا ز دیدهٔ بینا شکایت دگر است که چون بجلوه در آئی حجاب من نظر است
2 به نوریان ز من پا به گل پیامی گوی حذر ز مشت غباری که خویشتن نگر است
3 نوا زنیم و به بزم بهار می سوزیم شرر به مشت پر ما ز ناله سحر است
4 ز خود رمیده چه داند نوای من ز کجاست جهان او دگر است و جهان من دگر است
1 گریز آخر ز عقل ذوفنون کرد دل خود کام را از عشق خون کرد
2 ز اقبال فلک پیما چه پرسی حکیم نکته دان ما جنون کرد
1 شنیدم در عدم پروانه میگفت دمی از زندگی تاب تبم بخش
2 پریشان کن سحر خاکسترم را ولیکن سوز و ساز یک شبم بخش
1 به این بهانه درین بزم محرمی جویم غزل سرایم و پیغام آشنا گویم
2 بخلوتی که سخن می شود حجاب آنجا حدیث دل به زبان نگاه می گویم
3 پی نظارهٔ روی تو می کنم پاکش نگاه شوق به جوی سرشک می شویم
4 چو غنچه گرچه به کارم گره زنند ولی ز شوق جلوه گه آفتاب می رویم
1 نه تو اندر حرم گنجی نه در بتخانه میآیی ولیکن سوی مشتاقان چه مشتاقانه میآیی
2 قدم بیباکتر نه در حریم جان مشتاقان تو صاحبخانهای آخر چرا دزدانه میآیی
3 به غارت میبری سرمایهٔ تسبیحخوانان را به شبخون دل زناریان ترکانه میآیی
4 گه صد لشکر انگیزی که خون دوستان ریزی گهی در انجمن با شیشه و پیمانه میآیی