30 اثر از پیام مشرق اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پیام مشرق اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار اقبال لاهوری / پیام مشرق اقبال لاهوری

پیام مشرق اقبال لاهوری

1 خواجه ئی نیست که چون بنده پرستارش نیست بنده ئی نیست که چون خواجه خریدارش نیست

2 گرچه از طور و کلیم است بیان واعظ تاب آن جلوه به آئینه گفتارش نیست

3 پیر ما مصلحتاً رو به مجاز آورد است ورنه با زهره وشان هیچ سروکارش نیست

4 دل به او بند و ازین خرقه فروشان بگریز نشوی صید غزالی که ز تاتارش نیست

1 هوس منزل لیلی نه تو داری و نه من جگر گرمی صحرا نه تو داری و نه من

2 من جوان ساقی و تو پیر کهن میکده ئی بزم ما تشنه و صهبا نه تو داری و نه من

3 دل و دین در گرو زهره وشان عجمی آتش شوق سلیمی نه تو داری و نه من

4 خزفی بود که از ساحل دریا چیدیم دانهٔ گوهر یکتا نه تو داری و نه من

1 جهان رنگ و بو فهمیدنی هست درین وادی بسی گل چیدنی هست

2 ولی چشم از درون خود نبندی که در جان تو چیزی دیدنی هست

1 تب و تاب بتکدهٔ عجم نرسد به سوز و گداز من که به یک نگاه محمد عربی گرفت حجاز من

2 چه کنم که عقل بهانه جو گرهی به روی گره زند نظری که گردش چشم تو شکند طلسم مجاز من

3 نرسد فسونگری خرد به تپیدن دل زنده‌ای ز کنشت فلسفیان در آ به حریم سوز و گداز من

1 تنی پیدا کن از مشت غباری تنی محکم تر از سنگین حصاری

2 درون او دل درد آشنائی چو جوئی در کنار کوهساری

1 مرا ز دیدهٔ بینا شکایت دگر است که چون بجلوه در آئی حجاب من نظر است

2 به نوریان ز من پا به گل پیامی گوی حذر ز مشت غباری که خویشتن نگر است

3 نوا زنیم و به بزم بهار می سوزیم شرر به مشت پر ما ز ناله سحر است

4 ز خود رمیده چه داند نوای من ز کجاست جهان او دگر است و جهان من دگر است

1 گریز آخر ز عقل ذوفنون کرد دل خود کام را از عشق خون کرد

2 ز اقبال فلک پیما چه پرسی حکیم نکته دان ما جنون کرد

1 شنیدم در عدم پروانه میگفت دمی از زندگی تاب تبم بخش

2 پریشان کن سحر خاکسترم را ولیکن سوز و ساز یک شبم بخش

1 به این بهانه درین بزم محرمی جویم غزل سرایم و پیغام آشنا گویم

2 بخلوتی که سخن می شود حجاب آنجا حدیث دل به زبان نگاه می گویم

3 پی نظارهٔ روی تو می کنم پاکش نگاه شوق به جوی سرشک می شویم

4 چو غنچه گرچه به کارم گره زنند ولی ز شوق جلوه گه آفتاب می رویم

1 نه تو اندر حرم گنجی نه در بتخانه می‌آیی ولیکن سوی مشتاقان چه مشتاقانه می‌آیی

2 قدم بی‌باک‌تر نه در حریم جان مشتاقان تو صاحبخانه‌ای آخر چرا دزدانه می‌آیی

3 به غارت می‌بری سرمایهٔ تسبیح‌خوانان را به شبخون دل زناریان ترکانه می‌آیی

4 گه صد لشکر انگیزی که خون دوستان ریزی گهی در انجمن با شیشه و پیمانه می‌آیی

آثار اقبال لاهوری

30 اثر از پیام مشرق اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پیام مشرق اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی