28 اثر از غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار حسین خوارزمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار حسین خوارزمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حسین خوارزمی / دیوان اشعار حسین خوارزمی / غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار

غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار حسین خوارزمی

1 ما را نماند میل شکر با دهان دوست وقت سخن چو گشت شکرخا دهان دوست

2 سودائیان عارض خود را بیک نفس از روی لطف کرد مدارا دهان دوست

3 گوئی مفرح از در و یاقوت ساخته است از بهر دفع علت سودا دهان دوست

4 پاشد گه تکلم و پوشد گه سکوت در ثمین و عقد گهر را دهان دوست

1 روئی است روی دوست که هیچش نظیر نیست زانرو بهیچ رویم از آن رو گزیر نیست

2 در عشق آن پری چه ملامت کنی مرا دیوانه چون ز عقل نصیحت پذیر نیست

3 آنکس که داد دست ارادت به پیر عشق هیچش خبر ز طعنه برنا و پیر نیست

4 دارم نظر بعارض خورشید منظری کز ماه رو بجمله جهانش نظیر نیست

1 دوش از حضور تو دل ما خوش سرور داشت وز منظر تو چشم نظر باز نور داشت

2 در کنج این خرابه دلم با تو ای پری نی آرزوی روضه نه سودای حور داشت

3 بر خدمت تو صحبت حور بهشت را زاهد از آن گزید که عقلش قصور داشت

4 چون دیده دید ماه جمالت زیاده شد مهری که با تو جان ستمکش ز دور داشت

1 درد عشقت دامن جانم گرفت بار دیگر غم گریبانم گرفت

2 در هوایش بس که میگریم چو ابر زاب چشمم خاک هجرانم گرفت

3 دیده ام زلف پریشانی از آن خاطر از عیش پریشانم گرفت

4 دشمن بد کیش گر تیرم زند ترک ترک خویش نتوانم گرفت

1 ترک من بار دیگر راه جفا پیش گرفت بی گنه ترک من خسته درویش گرفت

2 دلش از صحبت اصحاب که نیک اندیشید بحکایات حسودان بداندیش گرفت

3 من دلسوخته ترکش نکنم گر چه کنون بی گنه ترک من آن ترک جفا کیش گرفت

4 مرگ خود میطلبم روز و شب از حق بدعا زانکه بی او دلم از زندگی خویش گرفت

1 ای باد صبحدم گذری کن بکوی دوست وز من ببر سلام و تحیت بسوی دوست

2 رخ بر درش نهاده بگو از زبان من کاشفته گشت حال دلم همچو موی دوست

3 گر دست حادثات ز پایم در افکند باشد هنوز در سر من آرزوی دوست

4 قربان اگر کنند به تیغ جفا مرا بدکیشم ار روم ز سر جستجوی دوست

1 رفتی و یاد تو ز دل ریش من نرفت نقش خیال روی تو از پیش من نرفت

2 ملک وجود من ز غمت گر چه شد خراب سلطان عشقت از دل درویش من برفت

3 در دور عشق روی تو ایماهرو نماند نیش غمی که بر جگر ریش من نرفت

4 این میکشد مرا که دل بیوفای تو جز بر مراد خصم بداندیش من نرفت

1 این چه داغی است که از هجر تو بر جان من است وین چه سوزیست که بر سینه بریان من است

2 حال دل از شکن طره خود پرس که او مو بمو واقف احوال پریشان من است

3 با چنین دیده غم دل نتوانم پوشید زانکه غماز دلم دیده گریان من است

4 همچو مجنون بجنون شهره شهری شده ام تا سر زلف خوشت سلسله جنبان من است

1 بیک لطیفه که دوشینه ذوالجلال انگیخت میان ما و تو بنگر که چون وصال انگیخت

2 چه لطف بود که دور سپهر از سر مهر میان مشتری و ماه اتصال انگیخت

3 هزار طایر جان را شکار کرد رخت چو دام و دانه مشکین ز خط و خال انگیخت

4 غلام قدرت آنم که از کمال کرم جمال روی تو در غایت جلال انگیخت

1 گر در هلاک من بود الحق رضای دوست بادم هزار جان گرامی فدای دوست

2 آن دولت از کجا که شوم خاک درگهش من خاک آن کسم که شود خاکپای دوست

3 جبریل وار یکقدم ار پیشتر نهم جانم بسوزد از سبحات لقای دوست

4 کبر و ریا گذار که کس با غرور نفس محرم نگشت در حرم کبریای دوست

آثار حسین خوارزمی

28 اثر از غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار حسین خوارزمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار حسین خوارزمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی