الا ای کعبه دولت مرا خاک از حسین خوارزمی غزل 24
1. الا ای کعبه دولت مرا خاک سر کویت
ندارد جان من قبله بجز محراب ابرویت
...
1. الا ای کعبه دولت مرا خاک سر کویت
ندارد جان من قبله بجز محراب ابرویت
...
1. خسته هجر گشته ام با تو وصالم آرزوست
تیره شده است چشم من نور جمالم آرزوست
...
1. عشق است آتشی که بیکدم جهان بسوخت
در قصر دل فتاد و روان شاه جان بسوخت
...
1. تا عشق توام بدرقه راه حجاز است
اندر حرم وصل دلم محرم راز است
...
1. وای که از حال من دلبرم آگاه نیست
آه که از دست او زهره یک آه نیست
...
1. ایکه جز حسن رخت پیرایه آفاق نیست
جز جمالت آرزوی خاطر مشتاق نیست
...
1. من دلی دارم که در وی جز خیال یار نیست
خلوت خاص است و این منزلگه اغیار نیست
...
1. هر که شد بنده عشق تو ز خلق آزاد است
جانم آن لحظه که شاد است
...
1. منم و شورش و غوغا ز غمت تا بقیامت
چو سلام تو شنیدم چه برم راه سلامت
...
1. جانم بلب رسید چو جانان من برفت
دردم ز حد گذشت چو درمان من برفت
...
1. تا چند ز دیدار تو مهجور توان زیست
تو جان عزیزی ز تو چون دور توان زیست
...
1. چهره ات شمع شب افروزی خوش است
غمزه ات تیر جگردوزی خوش است
...