28 اثر از غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار حسین خوارزمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار حسین خوارزمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حسین خوارزمی / دیوان اشعار حسین خوارزمی / غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار

غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار حسین خوارزمی

1 رندان که مقیمان خرابات الستند از غمزه ساقی همه آشفته و مستند

2 برخاسته اند از سر مستی بارادت زانروز که در میکده عشق نشستند

3 تا چشم بنظاره آن یار گشادند از دیدن اغیار همه دیده ببستند

4 زان شورش و مستی که ز هستی نهراسند نشکفت اگر ساغر و پیمانه شکستند

1 هر که را سلطان ما بیچارگی روزی کند بازش از روی عنایت چاره آموزی کند

2 شمع در آتش نهد پروانه را وز بهر او گاه در مجلس بگرید گاه دلسوزی کند

3 سوی درگاهش نیابد عاشق سرگشته راه گرنه انوار جمال او قلاووزی کند

4 هم جراحت زو رسد هم راحت دلها از او گاه دل را پاره سازد گاه دلدوزی کند

1 عاشقان چون با خیال یار خود پرداختند خلوت دل را ز غیر دوست خالی ساختند

2 هر دم از نور تجلی چهره ها افروختند در سعادت بر سر عالم علم افراختند

3 تا ز اکسیر سعادت مس خود را زر کنند نقد دل در بوته سودای او بگداختند

4 از جمال دوست ناگه عید اکبر یافته تیغ قربان بر سر نفس بهیمی آختند

1 سحرگه باد نوروزی چو از گلزار می‌آید مرا از بهر جان‌بخشی نسیم یار می‌آید

2 به بوی زلف رخسارش چو من سوی چمن آیم گل و سنبل به چشم من سنان و خار می‌آید

3 توانم در ره جانان به آسانی سپردن جان ولیکن زیستن بی‌دوست بس دشوار می‌آید

4 دلم آزرده و مجروح مرهم یافتن مشکل دگر هر لحظه آزاری بر این آزار می‌آید

1 بر آستان خرابات عشق مستانند که نقد هر دو جهان را بهیچ نستانند

2 براق همت عالی بتازیانه شوق در آن فضا که بجز دوست نیست میرانند

3 ز هر چه هست بکلی دو دیده بردوزند ولی ز روی دلارام خویش نتوانند

4 نظر حرام شناسند جز بروی حبیب بغیر دوست خود اندر جهان نمیدانند

1 صباح عید ز بهر صبوح برخیزند بر آتش دل ما آب زندگی ریزند

2 بحال گوشه نشینان بغمزه پردازند هزار فتنه بهر گوشه ای برانگیزند

3 نفس نفس چو مسیحا ز لب شفا بخشند زمان زمان بجفا چون زمانه بستیزند

4 چو عشق کشته خود را حساب تازه دهد ز کشته گشتن خود عاشقان نپرهیزند

1 ز شست عشق چو تیر بلا روان کردند نخست جان من خسته را نشان کردند

2 کسی که زد قدمی در ره وفاداری بهر جفا و بهر جورش امتحان کردند

3 مس وجود دهی کیمیای عشق بری بیا بگو که در این ره که رازیان کردند

4 هزار جان گرامی بیک نفس دادند اگر چه دل بربودند و قصد جان کردند

1 عید است و حریفان ز می عشق خرابند ای دوست مپندار که سرمست شرابند

2 اسباب همه عیش در این بزم مهیاست ارباب طرب خوشتر از این بزم نیابند

3 چشمان غم اندوختگان جام پر از می دلهای جگر سوختگان نیز کبابند

4 علم نظر آموختن از عشق نیارند آنها که مقید بقوانین کتابند

1 دلا بنال که یاران نازنین رفتند بغم نشین که رفیقان بیقرین رفتند

2 باهل دهر میامیز و گوشه ای بنشین که همدمان وفاپیشه گزین رفتند

3 دل شکسته ما را بر آتش افکندند اگر چه خود بسوی روضه برین رفتند

4 سهی و گل ز زمین میدمد ولیک دریغ ز گلرخان سهی قد که در زمین رفتند

1 امیر قافله کوس رحیل زد ای یار چرا ز خواب بطالت نمیشوی بیدار

2 میان بادیه تو خفته ای و از هر سو برای غارت عمر تو قاصدان در کار

3 دلا نگر که رفیقان همنفس رفتند تو منقطع ز رفیقان بوادی خونخوار

4 بشوق بند ز میقات صدق احرامی که تا شوی همه عمره ز خویش برخوردار

آثار حسین خوارزمی

28 اثر از غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار حسین خوارزمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات، قصاید و قطعات در دیوان اشعار حسین خوارزمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی