آثار همام تبریزی

صفحه 16 از 23
23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار همام تبریزی / غزلیات همام تبریزی

غزلیات همام تبریزی

1 ما به بوی زلف یار مهربان آسوده‌ایم گر نباشد مشک و عنبر در جهان آسوده‌ایم

2 چون به خلوت با خیالش عشق بازی می‌کنیم از گلستان فارغیم از بوستان آسوده‌ایم

3 تا خیال قامتش در دیدهٔ گریان ماست گر نروید سرو بر آب روان آسوده‌ایم

4 ما که آسایش برای جان خود می‌خواستیم چون به ترک جان بگفتیم این زمان آسوده‌ایم

1 ما گر چه ز خدمتت جداییم تا ظن نبری که بی‌وفاییم

2 آن‌ها که وفا به سر نبردند زنهار گمان مبر که ماییم

3 ما زرق و ریا نمی‌فروشیم حال دل خویش می‌نماییم

4 نزدیک توییم گر چه دوریم بیگانه نمای آشناییم

1 ای پیش نقش روی تو صاحب‌دلان بی خویشتن وز چشم مستت فتنه‌ها افتاده در هر انجمن

2 تا خرقه و پشمینه را بازار دعوی بشکنی طرف کله را برشکن بنمای زلف پرشکن

3 گوی گریبان کیست کاو سر بر سر دوشت نهد بیم است کز غیرت کنم صد پاره بر تن پیرهن

4 چون بار پیراهن کشی؟ کز گل بسی نازک‌تری پیراهنی باید تو را از لاله و برگ سمن

1 به معنی چون شود صورت مزین چو قصری باشد از خورشید روشن

2 گل رنگین اگر بویی ندارد نظر بر رنگ رخسارش میفکن

3 مپز دیگ هوس جز با ملیحی نباید بی‌نمک خود دیگ پختن

4 نظر جز پیش منظورم نیاید چنین حسنی که وصفش می‌کنم من

1 تازه شود حیات ما چون بگشاید او دهن بوی گل است یا نفس آب حیات یا سخن

2 از نفسش مشام ما نافه مشک می‌شود شاید اگر برون بری مجمر عود از انجمن

3 گر به چمن در آید او یاد نیاورد کسی با حرکات قامتش جنبش سرو و نارون

4 باد غبار کوی او برد سحر به بوستان چون بشنید بوی او گل بدرید پیرهن

1 تا سرم خالی نگردد از خیال ما و من خویشتن باشم حجاب روی یار خویشتن

2 تن که زحمت می‌دهد جان را نخواهم صحبتش حیف باشد در میان جان و جانان پیرهن

3 رونق حسن پری رویان نماند در جهان گر نقاب از رخ براندازد جهان‌آرای من

4 چون بود خورشید را از جانب مشرق طلوع سهل باشد گر سهیلی برنیاید از یمن

1 غنچهٔ خندان فدا بادت چو بگشایی دهن آب حیوان است یا لب جان شیرین یا سخن

2 قامت سرو خرامان است یا بالای تو نه به بالایت نروید هیچ سروی در چمن

3 این چنین سروی اگر یوسف بدیدی در قبا از گریبان تا به دامن پاره کردی پیرهن

4 با صفای عارضت هرگز ندارد نسبتی قطرهٔ شبنم سحرگه بر سر برگ سمن

1 نیاید در قلم یارا حدیث آرزومندان اگر صد سال بنویسم بود باقی دو صد چندان

2 در این آتش که من هستم زمانی دشمنت بادا که حالی آب گرداند وجودش گر بود سندان

3 نیم آن کز تو برگردم فراقم گر کشد یا نه به زخم از یار برگشتن نباشد مذهب رندان

4 ز خاک استخوان من دمد بوی وفاداری نباشد دوستانت را وفای شست پیوندان

1 خیالی بود و خوابی وصل یاران شب مهتاب و فصل نوبهاران

2 میان باغ و یار سرو بالا خرامان بر کنار جویباران

3 چمن میشد ز عکس عارض او منور چون دل پرهیزگاران

4 سر زلفش ز باد نوبهاری چو احوال پریشان روزگاران

1 شیوه مردان نباشد عشق پنهان باختن کمتر از پروانه نتوان بود در جان باختن

2 در مقامرخانه رندان با همت در آی تا ببینی از گدایان ملک سلطان باختن

3 در خرابات محبت کار سرمستان بود جاه و مال و نام و ننگ و کفر و ایمان باختن

4 چون حریف دوستی نام گرو بردن که چه شرط جانبازان نباشد با گروگان باختن

آثار همام تبریزی

23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی