آثار همام تبریزی

صفحه 17 از 23
23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار همام تبریزی / غزلیات همام تبریزی

غزلیات همام تبریزی

1 چیست دولت، صحبت صاحب‌دلان دریافتن یا حضور دوستان مهربان دریافتن

2 روی جانان را که ذوق جان مشتاقان از اوست وصل بی یک انتظاری یا گمان دریافتن

3 سایه‌های بید بر آب روان فصل بهار در میان بوستان با دوستان دریافتن

4 فرصت روز جوانی را غنیمت می‌شمار دولت جاوید باشد آن زمان دریافتن

1 عاشقی چیست به جان بندهٔ جانان بودن گر لبش جان طلبد دادن و خندان بودن

2 سوی زلفش نظری کردن و دیدن رویش گاه کافر شدن و گاه مسلمان بودن

3 هست در چشمه خورشید ز رویت اثری چون توان منکر خورشید پرستان بودن

4 پرتو روی الهی چو بر انسان افتاد رسم شد شیفتۀ صورت خوبان بودن

1 ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن دوری نمی‌تواند پیوند ما بریدن

2 ترسم که جان شیرین هجران به لب رساند تا وقت آن که باشد ما را به هم رسیدن

3 موقوف التفاتم تا کی رسد اجازت از دوست یک اشارت از ما به سر دویدن

4 تا روح بر نیاید جهدی همی‌نمایم مشتاق را نشاید یک لحظه آرمیدن

1 در باغ چو بالایت سروی نتوان دیدن صد سرو فدا بادا هنگام خرامیدن

2 ای نور الهی را از روی شما عکسی ما آینه صانع خواهیم پرستیدن

3 صبح از هوس رویت رفتم به گلستان‌ها باشد که کنم خود را مشغول به گل چیدن

4 گل‌ها چو مرا دیدند فریاد برآوردند کان گل که تو می‌خواهی اینجا نتوان دیدن

1 ملامت می‌کند دشمن مرا در عشق ورزیدن به چشم عاشقان باید جمال شاهدان دیدن

2 نگردانند بدگویان مرا دور از نکورویان به آواز سگان نتوان ز کوی دوست گردیدن

3 میان خلق می‌باید که عاشق راز نگشاید ولی هرگز نمی‌شاید به گل خورشید پوشیدن

4 ملامت باد پندارم چو وصل دوست می‌خواهم به هر بادی نمی‌شاید چو برگ بید لرزیدن

1 عجب باشد تن از جان آفریدن ز گل خورشید تابان آفریدن

2 میان چشمه خورشید تابان لبی چون آب حیوان آفریدن

3 بهشتی بر سر سرو خرامان برای نزهت جان آفریدن

4 دهان پسته دادن آدمی را زبانش شکر افشان آفریدن

1 تا عقل کل حیران شود برقع ز رخ یک سو فکن تا روح سرگردان شود تابی در آن گیسو فکن

2 آورد بر شاه ختن زنگی زلفت تاختن زان غمزه لشکرشکن تیری بدان هندو فکن

1 ترک مه پیکر من تا که برفت از بر من دور از آن روی ندانم که چه شد بر سر من

2 تا جدا گشت ز من آن که چو جان است مرا واله و خسته و زار است دل غم خور من

3 چشم من هیچ شبی خواب نگیرد ز غمش تا به خوناب جگر تر نکند بستر من

4 قصه غصه من گر برسانند به دوست بی گمان رحم کند بر دل من دلبر من

1 ای سواد زلف تو سودای من روی تو خورشید مهرافزای من

2 دل میان زلفت و من ره‌نشین فرق بین از جای او تا جای من

3 فتنه همسایگان شب تا سحر در میان کوی تو غوغای من

4 از وصالت گر چه محرومم خوش است با خیالت عشق‌بازی‌های من

1 بر کف ماه نیکوان جام چو آفتاب بین نرگس نیم مست او گشته ز می خراب بین

2 می ز گلاب عارضش گشته چو گل به رنگ می مجلس عاشقان او پر ز گل و گلاب بین

3 جام ز دیده ساختم اشک چو باده اندر او یار معاشر مرا جام نگر شراب بین

4 تا مگر از عقیق لب رنگ دهد شراب را پیش لبش گشاده لب جام شراب ناب بین

آثار همام تبریزی

23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی