آثار همام تبریزی

صفحه 15 از 23
23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار همام تبریزی / غزلیات همام تبریزی

غزلیات همام تبریزی

1 تا نفس هست به روی تو برآید نفسم ور کنم بی تو نظر سوی کسی هیچ کسم

2 در تمنای تو شد عمر و نمی‌دانم من کاخرالامر به مقصود رسم یا نرسم

3 مشکن بال نشاطم تو به پیمان‌شکنی گر نیم باز هوای تو نه آخر مگسم

4 کردم اندیشه ز عشقت نبرم جان به کنار این چه سیلی‌ست که بگرفت چنین پیش و پسم

1 در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

2 به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم

3 به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به آرزوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم

4 به مجمعی که در آیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم

1 ساقیا بر سر جان بار گران است تنم باده ده باز رهان یک نفس از خویشتنم

2 من از این هستی خود نیک به جان آمده‌ام تو چنان بی‌خبرم کن که ندانم که منم

3 نفس را یار نخواهم که نه زین اقلیمم چه کنم صحبت هندو که ز شهر ختنم

4 گل بستان جهان در نظرم چون آید روضه باغ بهشت است نه آخر چمنم

1 عنبرین است به ذکر تو نفس‌ها که زنم به حدیث دگر آلوده مبادا دهنم

2 نام و پیغام تو خوش می‌گذرد بر گوشم شنوایی چه کنم گر نبود این سخنم

3 با تو پیوند دل و دیده و جان می‌بینم که نه پرواست به اغیار نه با خویشتنم

1 تا کی آخر ز غمت ناله شب‌گیر کنم سوختم از غم عشق تو چه تدبیر کنم

2 هست زلف تو چو زنجیر من از راه جنون خویشتن بسته آن زلف چو زنجیر کنم

3 در پس پرده اندیشه معبد کردار همه شب نقش خیالات تو تصویر کنم

4 گر پریشانی زلف تو ببینم در خواب ساده‌دل‌وار همه نقش تو تعبیر کنم

1 مرا چو سرو نو باید به بوستان چه کنم چو مست روی توام رنگ ارغوان چه کنم

2 حکایتی که مرا بود با لب و دهنت نمود اشک به اغیار من نهان چه کنم

3 اگر نه روی تو باشد کجا برم دیده وگر نه راز تو گویم من این زبان چه کنم

4 خیال بود مرا کز تو بر توان گشتن بیازمودم و دیدم نمی‌توان چه کنم

1 عالمی را به جمالت نگران می‌بینم نه بدین دل نگرانی که من مسکینم

2 مگرم دست اجل از سر پا بنشاند ور نه تا هست قدم از طلبت ننشینم

3 بر سر کوی تو یا سر بنهم یا باشد آستان تو شبی تا به سحر بالینم

4 سنگ‌هایی که قدم‌گاه تو باشد لعل و یاقوت کنم از مژه خونینم

1 در رخت می‌نگرم صورت جان می‌بینم آنچه دل می‌طلبد پیش تو آن می‌بینم

2 روح را چهرهٔ تو نور یقین می‌بخشد عقل را پیش دهانت به گمان می‌بینم

3 در میان از دهنت بیشتر از نامی نیست از وجودش سخن و خنده نشان می‌بینم

4 من از آن لب چو حدیثی به زبان می‌آرم آب حیوان ز لب خویش چکان می‌بینم

1 بلبلان را همه شب خواب نیاید زان بیم که مبادا که برد برگ گلی باد نسیم

2 شب مهتاب و گل و بلبل سرمست به هم مجلس آن نیست که در خواب رود چشم ندیم

3 باد را گر خبر از غیرت بلبل بودی هیچ وقتی به گلستان نگذشتی از بیم

4 آتش عشق نگر در همه چیزی ور نی مرغ را نغمه عشاق که کردی تعلیم

1 نوبهار و بوی زلف یار و انفاس نسیم اهل دل را می‌دهد پیغام جنات نعیم

2 صبح سر بر زد ز مشرق باده پیش آر ای ندیم یک زمانم بی‌خبر کن تاکی از امید و بیم

3 مرغ گویا گشت مطرب گو نوایی خوش بزن یاد ده ما را وفای یار و پیمان قدیم

4 هر گران جانی نشاید مجلس اصحاب را با ملیحی شنگ باشد یا سبک روحی ندیم

آثار همام تبریزی

23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی