آثار همام تبریزی

صفحه 18 از 23
23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار همام تبریزی / غزلیات همام تبریزی

غزلیات همام تبریزی

1 دارم امید وصل تمنای من ببین طبع مشوش و دل شیدای من ببین

2 برگ گل و بنفشه ببویم هزار بار بر یاد روی و مویش سودای من ببین

3 همرنگ روی دوست گلی جستم از چمن گل گفت رنگ چهره زیبای من ببین

4 گفت این چنین محالی انصاف کل نگر بشنیدم این حدیث تو یارای من ببین

1 حدیث زلف و خال و چشم و ابرو نگوید جز زبان عشق نیکو

2 به آب دیده غسلی ده نظر را مگر بندند آب وصل در جو

3 که چشمی کاو هوا آلوده باشد نباشد محرم آن چشم و ابرو

4 جمال دوست را آیینه آمد رخ زیبای وی صاحب‌نظر کو

1 کشم نقد جان را به بازار او که این است شرط خریدار او

2 به جان گر توان وصل او را خرید پر از جان شود خاک بازار او

3 صبا گر برد بوی او سوی گل شود جمله بر باد پندار او

4 بگیرید ای دوستان دست من که از دست رفتم ز رفتار او

1 چون منی را کی رسد روی جهان‌آرای تو دولت چشمم بود گردی ز خاک پای تو

2 روی بنمودی و غوغا در جهان انداختی تا جهان باشد مبادا ساکن از غوغای تو

3 روزگارم ز استخوان سر چو انگیزد غبار چون سرم هر ذره‌ای دارد سر سودای تو

4 لایق جان عزیزی در میان جان نشین چشم و دل را چون کنم در آب و آتش جای تو

1 پاک‌چشمانند مرد روی تو راه کژبینان نباشد سوی تو

2 خوش‌نویسان را نباید در قلم هیچ نونی خوشتر از ابروی تو

3 ناتوان گردم ز غیرت چون نسیم گر بجنباند نسیمی موی تو

4 زنده بی رویت نمانم گر مرا هر زمان جانی نبخشد بوی تو

1 ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو عاشقان محرم رازند نه اغیار بگو

2 هم تو داری خبر از زلف گره بر گره‌اش پیش ما قصه دل‌های گرفتار بگو

3 شرح غارت‌گری زلف دلاویز بکن وصف خونریزی آن نرگس عیار بگو

4 همه از فتنه و آشوب نخواهم پرسید نکته‌ای زان لب شیرین شکربار بگو

1 می‌آمد و خلق شهر در پی وز شرم روان ز عارضش خوی

2 دزدیده به سوی من نظر کرد کز دوست مباش بی‌خبر هی

3 در حال و ان یکاد برخواند هر کس که نظر فکند بر وی

4 خوبان جهان کمر ببستند در خدمت سرو دوست چون نی

1 اگر نه روی تو باشد کجا برم دنیی تویی خلاصه دنیی و کس نگوید نی

2 نظر به صورت خوبان همی‌کنم ایشان به پیش روی تو چون صورتند بی معنی

3 کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد کجاست یوسف مصری که تاکنم دعوی

4 نظر به روی تو کردن حرام چون باشد که از مشاهده بخشی به عاشقان تقوی

1 بدین ملاحت و حسن و لطافت و معنی نه زاده است و نه پرورده مادر دنیی

2 به عشق روی تو زیبد که دل دهند از دست به بوی وصل تو شاید که جان کنند فدی

3 اگر کشند جفا هم جفای همچو تویی وگر خورند غمی در جهان غمت باری

4 همه ممالک عالم به خامه بگرفتی اگر چو صورت خوبت نگاشتی مانی

1 ماه رویا دوش عزم جام و ساغر کرده‌ای خواب دوشین در کنار یار دیگر کرده‌ای

2 دشمنم را تا سحرگه شمع مجلس بوده‌ای وز فروغ چهره ایوانش منور کرده‌ای

3 حلقه‌های زلف را یک یک زهم بگشوده‌ای بزم را از نکهت عنبر معنبر کرده‌ای

4 تا نگردد همدمت از تلخی می ترش‌روی زان لب شیرین دهانش پر ز شکّر کرده‌ای

آثار همام تبریزی

23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی