تا به شیراز نگارم ز سفر باز از حیدر شیرازی غزل 24
1. تا به شیراز نگارم ز سفر باز آمد
راحت روح من خسته جگر باز آمد
...
1. تا به شیراز نگارم ز سفر باز آمد
راحت روح من خسته جگر باز آمد
...
1. المنة لله که در میکده باز است
زآن رو که مرا بر در او روی نیاز است
...
1. امروز که در کوی خرابات الستم
از حسرت یاقوت لبت باده پرستم
...
1. عمری است که در عشق تو بی صبر و قرارم
آشفتگیی از شکن زلف تو دارم
...
1. تا کی من دیوانه گرفتار تو باشم
در بند سر زلف سیه کار تو باشم
...
1. جانا! دل من چون دهن تنگ تو تنگ است
پشتم ز خیال سر زلف تو چو چنگ است
...
1. آمد به در مسجد آدینه نگاری
یاقوت لبی، سنگدلی، سیم عذاری
...
1. من عاشق آن سنگدل تنگ دهانم
دل بسته آن پسته ی شیرین فلانم
...
1. با زلف چو شامش نفس باد صبا چیست
با چین گره بر گرهش مشک خطا چیست
...
1. ای آنکه ندانی که وفاداری با ما چیست
از مهر من آموز که آیین وفا چیست
...
1. تا دست دلم دامن دلدار گرفتهست
جان در نظر یار وفادار گرفتهست
...
1. درمان دل خسته ندانم ز که جویم
یا حال پریشانی خاطر به که گویم
...