8 اثر از غزلیات در دیوان مونس الارواح حیدر شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان مونس الارواح حیدر شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان مونس الارواح حیدر شیرازی

1 بت شکرسخن پسته‌دهان می‌گذرد مَهِ خورشیدرخ موی‌میان می‌گذرد

2 خلق شیراز! بدانید و نظر باز کنید کآفت مرد و زن و پیر و جوان می‌گذرد

3 تا من از سینهٔ مجروح سپر ساخته‌ام از دلم ناوک مژگان فلان می‌گذرد

4 به ظریفی و حریفی و لطیفی و خوشی یار من از همه خوبان جهان می‌گذرد

1 بیا که مردمک دیده غرقه در آب است ببین که اشک روانم به رنگ عناب است

2 به یاد یار گل اندام، خار همچو سنان به زیر پهلوی مجروح من چو سنجاب است

3 ز حال دیده ی بی خواب من چه غم دارد ستمگری که ز جام غرور در خواب است

4 ز گریه مردم دریانشین دیده ی من به حسرت گهری در میان غرقاب است

1 به طرّهٔ طیرهٔ مشکی، به چهره غیرت ماه که‌ای، چه‌ای، چه کسی؟ لا اله الا الله

2 تو نور چشم منی زآن سبب که در شب و روز ندیده دیدهٔ من بی‌رخت سفید و سیاه

3 بر آنکه در نظر عاشقان کنی گذری بود ز هر طرفی صدهزار دیده به راه

4 چو زلف چون رسنت عاشقان به بند کشد درافکند به زنخ صد هزار خسته به چاه

1 پرتو روی تو از روی صفا می‌بینم مردم چشم تو در عین حیا می‌بینم

2 در لبت می‌نگرم، جوهر جان می‌یابم در رخت می‌نگرم، صنع خدا می‌بینم

3 شام گیسوی تو یا ملک ختن می‌نگرم؟ زلف پرچین تو یا مشک خطا می‌بینم؟

4 گرد کوه از سر غیرت چو کمر می‌گردم زآنکه اندام تو در بند قبا می‌بینم

1 ساقی! بده آن باده که هنگام بهارست صحن چمن از سنبل و گل چون رخ یارست

2 نرگس که بود بر کف او ساغر زرین چون نرگس مخمور تو در عین خمارست

3 وقت گل اگر دست دهد یار گل اندام می نوش که هنگام می و بوس و کنارست

4 در سینه ی عشاق ز آسیب هوایی ای سیب زنخدان، تو چه دانی که چه نارست

1 باز ازین واقعه ما را دل و جان می‌سوزد نه دل ما، که دل خلق جهان می‌سوزد

2 گوییا آتش دوزخ به جهان در زده‌اند که دل مرد و زن و پیر و جوان می‌سوزد

3 چنگ در چنگ مغنی ز درون می‌نالد شمع در مجلس ما گریه‌کنان می‌سوزد

4 نه منم سوخته در دهر که از آتش مهر دل چرخ از غم سلطان جهان می‌سوزد

1 ماه ملایک منظری، سنگین دلی سیمین بری رشک بتان آزری، جان و دل از من می بری

2 گل شمه ای از بوی تو، شب تاره ای از موی تو مه پرتوی از روی تو، در آسمان دلبری

3 خورشیدروی و مه وشی، با لعل همچون آتشی خطی ز سنبل می کشی بر گرد گلبرگ طری

4 شد خاک جسم پاک من، خون شد دل غمناک من گر بگذری بر خاک من جان در تنم باز آوری

1 از پردهٔ صبح دوم خورشید تابان می‌رسد یا در بر صاحبدلان آن راحت جان می‌رسد

2 در مجلس آزادگان در بزم کار افتادگان گلبرگ خندان می‌دمد، سرو خرامان می‌رسد

3 یعقوب بینا می‌شود، دولت مهیا می‌شود کز ملک مصر دلبری یوسف به کنعان می‌رسد

4 با روی چون حور و پری، با زلف و خال عنبری با مهر و ماه و مشتری سلطان خوبان می‌رسد

1 ای گل! هزار بلبل بیدل اسیر تست تنگ شکر خجل ز لب دلپذیر تست

2 در پیش خاص و عام تمام است و روشن است شعری که وصف روی چو بدر منیر تست

3 از عمر خویش برخورد آن کس که در جهان یک لحظه در برش بر همچون حریر تست

4 گر بی کمان ابروی تو ناله ای کنم عیبم مکن که بر جگرم زخم تیر تست

1 علی الصباح که سلطان طارم ازرق فراز گنبد فیروزه گون بزد سنجق

2 ز بیم خنجر خورشید، لشکر انجم ز روی چرخ گریزان شدند چون زیبق

3 ز خواب صبح چون ملاح روز سر برداشت روانه کرد درین بحر نیلگون زورق

4 ز روی صدق، به صابون مهر، گازر روز سحر ز دامن گردون بشست روی شفق

آثار حیدر شیرازی

8 اثر از غزلیات در دیوان مونس الارواح حیدر شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان مونس الارواح حیدر شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.