8 اثر از غزلیات در دیوان مونس الارواح حیدر شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان مونس الارواح حیدر شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان مونس الارواح حیدر شیرازی

1 حسبة لله عزیزان یار من باز آورید دل ز دستم می رود، دلدار من باز آورید

2 از سر راه وفا از غایت لطف و کرم تا شود غمخوار من، غمخوار من باز آورید

3 آن طبیب دل که یاقوتش دوان جان بود از برای این دل بیمار من باز آورید

4 آن بت مه پیکر خورشید روی زهره چشم مشتری وارش سوی بازار من باز آورید

1 دوش، آغوش و بر و بوس و کناری داشتم تا به هنگام سحر در بر نگاری داشتم

2 اختیارم باده خوردن بود و آغوش و کنار از برای آنکه در دست اختیاری داشتم

3 شاهدی شوخی شگرفی شکری شیرین لبی دلبری سنگین دلی سیمین عذاری داشتم

4 عیش می کردم به شادی، باده می خوردم به کام غم نمی خوردم که در بر غمگساری داشتم

1 چو خورشید رخشنده رخ برفروخت دل آسمان را به آتش بسوخت

2 خرد گفت: رو پیش سلطان عهد که بالای گردون کشیده ست مهد

3 که او گوهر بحر شاه ولی است به گاه وفا و سخا چون علی است

4 بود شاهزاده، بود تاج بخش به مردی فزون از خداوند رخش

1 روز نوروز و هوای چمن و فصل بهار خوش بود جام می و بوی گل و روی نگار

2 از گل و نسترن و یاسمن و سرو و سمن باغ پرنقش و نگارست، زهی نقش و نگار!‏

3 بر لب ساغر گل، عکس می شورانگیز بر کف دست شقایق، قدح نوشگوار

4 گسترانند در اطراف چمن دیبه سبز یا مگر خاک چمن نقش کنند از ژنگار

1 ای سمن عارض مه پیکر شیرین گفتار وی زده دایره بر گرد گل از مشک تتار

2 نرگس مست تو در باغ ارم باده فروش سنبل پست تو بر برگ سمن غالیه بار

3 زلف پرچین تو آشفته دلی در فردوس خال مشکین تو هندو بچه ای در گلزار

4 چشم میگون تو هنگام سحر مست مدام لعل نوشین تو در وقت طرب باده گسار

1 پرتو روی تو از روی صفا می‌بینم مردم چشم تو در عین حیا می‌بینم

2 در لبت می‌نگرم، جوهر جان می‌یابم در رخت می‌نگرم، صنع خدا می‌بینم

3 شام گیسوی تو یا ملک ختن می‌نگرم؟ زلف پرچین تو یا مشک خطا می‌بینم؟

4 گرد کوه از سر غیرت چو کمر می‌گردم زآنکه اندام تو در بند قبا می‌بینم

1 ترک سرمست تو خون دل ما می‌ریزد بی‌گنه خون دل خسته چرا می‌ریزد

2 مردم دیدهٔ دریا دل گوهر پاشم هرچه دارد همه در پای شما می‌ریزد

3 تا صبا می‌زند از چین سر زلف تو دم نافه‌های ختن از باد هوا می‌ریزد

4 سنبلت پای دل پیر و جوان می‌بندد نرگست خون دل شاه و گدا می‌ریزد

1 آب کز دیده روان شد ببرد بنیادم آتش عشق تو چون خاک دهد بر بادم

2 دیده خون ریز که چون مردم دریایی چشم بهر دردانه به دریای محیط افتادم

3 مردم از گریه ی من غرقه دریای غمند تا عنان نظر از دست مصالح دادم

4 بس که در دیده ی خود دجله روان می بینم در شک افتم که مگر در طرف بغدادم

1 تا دل خسته به دست سر زلفت دادم کمر بندگی ات بسته ام و آزادم

2 آخر ای ماه پری چهره به فریادم رس کز هوایت ز فلک می گذرد فریادم

3 گر کسی از غم هجران تو شادی طلبد منم آن کس که به غم خوردن رویت شادم

4 بیستون ستمت را بکشم چون فرهاد زآنکه بی شکر شیرین تو چون فرهادم

1 روز نوروز و می و مطرب و معشوق و بهار مستی و عشرت و آغوش و بر و بوس و کنار

2 سمن و نسترن و یاسمن و سرو چمن سوسن و برگ گل و جام می و روی نگار

3 کام و آرام و نشاط و طرب و عیش و خوشی سرو و شمشاد و گل و سنبل و سیب و به و نار

4 مستی نرگس و رنگ چمن و سایه ی بید غلغل بلبل و بوی گل و آواز هزار

آثار حیدر شیرازی

8 اثر از غزلیات در دیوان مونس الارواح حیدر شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان مونس الارواح حیدر شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.