آمده ای بمنزلم، ای مه از هلالی جغتایی غزل 347
1. آمده ای بمنزلم، ای مه نازنین، فرو
ماه مگر ز آسمان آمده بر زمین فرو؟
...
1. آمده ای بمنزلم، ای مه نازنین، فرو
ماه مگر ز آسمان آمده بر زمین فرو؟
...
1. باز، ای سوار شوخ، کجا می روی؟ مرو
آه این چه رفتنست؟ چرا می روی؟ مرو
...
1. این چه چشسمت؟ که بی خوابم ازو
وین چه زلفست؟ که بی تابم ازو
...
1. یار وداع می کند، تاب وداع یار کو؟
وعده وصل می دهد، طاقت انتظار کو؟
...
1. بر سر راه تو بودم، که رسیدی ناگاه
جلوه ای کردی و آن جلوه مرا برد ز راه
...
1. هر کس که نیست کشته عشقت هلاک به
هر کس که نیست خاک رهت، زیر خاک به
...
1. چشم او می خورده و خود را خراب انداخته
تا نبیند سوی من، خود را بخواب انداخته
...
1. بلبل بباغ و جغد بویرانه ساخته
هر کس بقدر همت خود خانه ساخته
...
1. ماییم جا بگوشه می خانه ساخته
خود را حریف ساغر و پیمانه ساخته
...
1. آن سایه نیست، دایم دنبال او فتاده
چون من سیاه بختی سر در پیش نهاده
...
1. جان من، گاهی سخن کن ز آن لب و کامی بده
ور سخن با عاشقان حیفست، دشنامی بده
...
1. کیست آن سرو روان؟ کز ناز دامن بر زده
جامه گلگون کرده و آتش بعالم در زده
...