43 اثر از غزلیات هلالی جغتایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات هلالی جغتایی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار هلالی جغتایی / غزلیات هلالی جغتایی

غزلیات هلالی جغتایی

1 ای تو سرو چمن حسن و گل باغ جمال جلوه حسن و جمالت همه در حد کمال

2 با چنین حسن ترا ماه فلک چون گویم؟ آفتابی، بتو، یارب، نرسد هیچ زوال!

3 کاتبان قلم صنع، که مشکین رقمند صفحه روی تو آراسته اند از خط و خال

4 با تو خواهم که: صبا حال مرا عرضه دهد لیکن آنجا که تویی باد صبا را چه مجال؟

1 ظاهر نکنم پیش رقیبان الم دل با مردم بی غم نتوان گفت غم دل

2 جا کن به دل و دیده، که غیر از تو نشاید سلطان سراپرده چشم و حرم دل

3 ای صبر، کجایی؟ که ز حد میگذرد باز بر دل ستم آن مه و بر من ستم دل

4 پای دلم افگار شد از خار ره عشق ای کاش! درین ره نرسیدی قدم دل

1 نه رفیقی، که بود در پی غمخواری دل نه طبیبی، که کند چاره بیماری دل

2 دل بیمار مرا، هر که گرفتار تو خواست یارب، آزاد نگردد ز گرفتاری دل!

3 طاقت زاری دل نیست دگر، بهر خدا گوش کن گفت مرا، گوش مکن زاری دل

4 چند خوانی دگران را بشراب و بکباب؟ حال خون خوردن من بین و جگر خواری دل

1 آمد بهار و خوشدلم از رنگ و بوی گل آن به که می کشم دو سه روزی بروی گل

2 گل دیدم، آرزوی کسی در دلم فتاد کز دیدنش کسی نکند آرزوی گل

3 این دم که بوی دلکش گل میدهد نسیم بس دلکشست گشت گلستان ببوی گل

4 خوش آن که یار باشد و من در حریم باغ من سوی او نظر فگنم، او بسوی گل

1 ای در دلم ز آتش عشق تو صد الم هر یک الم نشانه چندین هزار غم

2 وصل تو زود رفت و فراق تو دیر ماند فریاد ازین عقوبت بسیار و عمر کم!

3 دانی کدام روز عدم شد وجود ما؟ روزی که عاشقی بوجود آمد از عدم

4 گویند: درد عشق بدرمان نمیرسد من چون زیم؟ که عاشقم و دردمندهم

1 نیست حد آن که گویم: بنده روی توام دیگری گر بنده باشد، من سگ کوی توام

2 چشم شوخت ناوک اندازست و ابرویت کمان کشته چشم تو و قربان ابروی توام

3 بر امید آنکه یک دشنام روزی بشنوم سالها شد، جان من، کز جان دعاگوی توام

4 گر چه، ای بد خوی من، خوی تو عاشق کشتنست ترک خوی خود مکن، من کشته خوی توام

1 عجب شکسته‌دل و زار و ناتوان شده‌ام! چنان که هجر تو می‌خواست، آنچنان شده‌ام

2 تو آفتابی و من ذره، ترک مهر مکن که در هوای توام، گر بر آسمان شده‌ام

3 به گفت‌وگوی تو افسانه گشته‌ام همه‌جا به جست‌وجوی تو آواره جهان شده‌ام

4 خدای را، دگر، ای باد، سوی من مگذر که من به کوی کسی خاک آستان شده‌ام

1 روزی که در فراق جمال تو بوده‌ام گریان در اشتیاق وصال تو بوده‌ام

2 هرسو که رفته‌ام به هوای تو رفته‌ام هرجا که بوده‌ام به خیال تو بوده‌ام

3 هرگه شکرلبی به کسی کرد گفت‌وگو در حسرت جواب و سؤال تو بوده‌ام

4 جایی که داغ بر ورق لاله دیده‌ام آنجا به یاد عارض و خال تو بوده‌ام

1 ز سوز سینه کبابم، ز سیل دیده خرابم تو شمع بزم کسانی و من در آتش و آبم

2 مرا عقوبت هجر تو بهتر از همه شادیست تو راحت دگران شو، که من برای عذابم

3 بدیگران منشین و بجان من مزن آتش مرا مسوز، که من خود بر آتش تو کبابم

4 اگر برای هلاک منست ناز و عتابت بیا و قتل کن ایدون، که مستحق عتابم

1 بیار بی وفا عمری وفا کردم ندانستم بامید وفا بر خود جفا کردم ندانستم

2 دل آزاری، که هرگز دیده بر مردم نیندازد بسان مردمش در دیده جا کردم ندانستم

3 اگر گفتم که: دارد یار من آیین دلجویی معاذالله! غلط کردم، خطا کردم، ندانستم

4 بلای جان من آن شوخ و من افتاده در کویش دریغا! خانه در کوی بلا کردم ندانستم

آثار هلالی جغتایی

43 اثر از غزلیات هلالی جغتایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات هلالی جغتایی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی