ای امّت نگاه از حزین لاهیجی غزلیات ناتمام 1368
1. ای امّت نگاه تو، جادو خیالها
صحرانورد گردش چشمت، غزالها
...
1. ای امّت نگاه تو، جادو خیالها
صحرانورد گردش چشمت، غزالها
...
1. آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها
شوریده سرم دارند، این طرّه پریشانها
...
1. چو تر هرگز نگردید، از می وصل تو دامانها
ز مخموری بود خمیازهای، چاک گریبانها
...
1. چه شد مهر جهانآرای من، آن گرمجوشیها
خوشا عهدی که با ما داشتی، پیمانهنوشیها
...
1. نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار امشب؟
به راهش قاصدی دارم، چو چشم انتظار امشب
...
1. شد قسمت خال تو،که مشک ختن ماست
بوسیدن آن لب، که زیاد از دهن ماست
...
1. شراب تشنه بسی موج زد، ایاغ کجاست؟
کباب سوختگی بوی زد، دماغ کجاست؟
...
1. فصل بهار عشق و تماشای اشک ماست
چشم سفید ما، کف دریای اشک ماست
...
1. دعوی گر جاهل، به بغل دشمن خود داشت
افعی به گریبان، ز رگ گردن خود داشت
...
1. روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داشت
هر جای دل که دست نهادم، خدنگ داشت
...
1. با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است؟
تا آبرو به جاست، به دریا چه حاجت است؟
...
1. مستی چشم یار، ز پیمانه خود است
خواب بهار، پردهٔ افسانهٔ خود است
...