تا کی از عشوه، از حزین لاهیجی غزلیات ناتمام 1620
1. تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی
جان ستانی گرو بوسه و دشنام دهی
...
1. تا کی از عشوه، فریب دل ناکام دهی
جان ستانی گرو بوسه و دشنام دهی
...
1. نی می دهد از اصل مقامات صدایی
پیچیده ز کلکم به سماوات صدایی
...
1. بنواخت نی را، لبهای نایی
ما بی نواییم، آه از جدایی
...
1. شکیبایی بود کار دلم، با گرمی خویی
نمی گردد کباب من، ز پهلویی به پهلویی
...
1. ای ناله، چند در غم دل دردسر دهی؟
مغز مرا، به بوی کباب جگر دهی؟
...
1. تلاش فکر ما را از سخن لافان چه می خواهی؟
قماش پرنیان، از بوریابافان چه می خواهی؟
...
1. نماند از گرد غم، در سینه ام جای شکیبایی
بغل پر کرده ام از سنگ مینای شکیبایی
...
1. اگر نه در جهان سرچشمه ی حیوان بود معنی
چرا در ظلمت آباد رقم، پنهان بود معنی؟
...