من بلبلم از حزین لاهیجی غزلیات ناتمام 1596
1. من بلبلم و گلبن من یار منستی
آن طرف بناگوش، سمن زار منستی
...
1. من بلبلم و گلبن من یار منستی
آن طرف بناگوش، سمن زار منستی
...
1. سخنها از وفا می گفتی و جور و جفا کردی
به ما دیدی چه ها می گفتی و آخر چه ها کردی؟
...
1. غم دل با تو زان گویم،که دانم شاد می گردی
چو گنج از خاطر ویران من، آباد می گردی
...
1. دلم را، کرده یک پیمانه خون، لعل می آلودی
به جان دارم ز شکر خنده ای، داغ نمک سودی
...
1. گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا یاری
به اشک لاله گون زین پس، نمایم چهره گلناری
...
1. شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری
شیرین دهنی، لب شکری، بوسه شکاری
...
1. مطرب سرود شوق به مستان چه می بری؟
شوریده ایم، نام بیابان چه می بری؟
...
1. خزان رنگ زردم را، میِ نابی نشد روزی
کسی را همچو من، گلگشت مهتابی نشد روزی
...
1. خوش آن ساعت که از فیض سحر شاداب برخیزی
ز خواب صبح، چون خورشید عالمتاب برخیزی
...
1. ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی
خضر رَهِ سرچشمه ی حیوان شده باشی
...
1. ز مستی، خون دل را، باده می انگاشتم روزی
خروش سینه را، افسانه می پنداشتم روزی
...
1. نوای پرده سوزم، از کجا پیدا کند گوشی؟
زبان فهمی نمی یابم، که از دل وا کند گوشی
...