1 به عشق روی تو، چون لاله داغ می طلبم گدای کوی مغانم، ایاغ می طلبم
2 شبی به خواب من تیره روزگار بیا سیاه خیمه نشینم، چراغ می طلبم
1 ز پی بیگانه خویی را، به امّید وفا افتم به دام صد بلا از یک نگاه آشنا افتم
2 بود چون سایه در پای تو، هستی خاکساران را مباد آن روز کز سرو سرافزازت جدا افتم
1 در کشور ایجاد، ندانم چه گلستم دانم که صنمگاه بتان چگلستم
2 من بعد، بود دست من و چاک گریبان نه دامن دلدار به دست و نه دلستم
1 من نازک دل از زخم زبان بسیار می رنجم ز خنجر بیشتر، از حرف پهلودار می رنجم
2 اگر بیجا، ز من گردون ناهنجار می رنجد نمی رنجم، ز طبع زودرنج یار می رنجم
1 غبار گشتم و سرگشته وار می گردم هنوز گرد سر انتظار می گردم
2 به این فسردگی، از هجر گلعذارانم اگر خزان بگذارد، بهار می گردم
3 ترحمی،که چو پروانه ی برون از بزم به گرد کوی تو، امّیدوار می گردم
1 به راه آن وفا دشمن، سر و جان شاد می دادم دل نامهربانش را، مروت یاد می دادم
2 ندارم قوت آهی، نفس در سینه می دزدم اگر می شد، غبار خاطری بر باد می دادم
1 نشود گشاده چون نی، گرهی ز کار دردم چه گلی شکفته گردد به هوای آه سردم؟
1 حاصلی که خرمن شد ، نذر خوشه چین دارم برق اگر سری نکشد، آه آتشین دارم
1 صبوحی می کند تکلیف، کز می کام بردارم چو گردون سبحه را از کف گذارم، جام بردارم
2 زمینگیرم چنان بر خاک کوی او که پهلو را نشد چون نقش پا، از بستر آرام بردارم
1 شمع سان، دیده پرآتش مژه پرنم دارم داغها بر جگر، از الفت مرهم دارم
2 نسبم کاش چو یاران دگر جعلی بود غم عالم ز نسب نامهٔ آدم دارم