1 که خواهد کرد یاد از خستگان بی نوا آنجا؟ شکایت نیست اینجا محرم ومهر و وفا آنجا
2 من سرگشته، دور از کوی جانان با که درسازم؟ دل آنجا، دلبر آنجا، مطلب آنجا، مدعا آنجا
1 از عکس رخش باده فروش است دل ما آیینهٔ آن رهزن هوش است دل ما
2 از سطر جبینش، سخنم شد شکرآگین تلخی چش آن چشمهٔ نوش است دل ما
1 با اشک روان، قطره زنان است دل ما ازکهنه سواران جهان است دل ما
2 پرورده ز طفلی، عوض شیر، شرابش در میکده ها، پیر مغان است دل ما
3 از سرو روانت چه خیال است، جدایی در پای تو چون سایه روان است دل ما
4 از شورش دریا، نکند موج هراسی پروردهٔ آشوب جهان است دل ما
1 ندید از گرد راهش، دیده هرگز سرمه واری را ازین ره، کار دشوار است، چشم انتظاری را
1 به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه سازی را روان عاقبت محمود ما، دارد ایازی را
1 خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما آستین، حلقهٔ گرداب شد از گریهٔ ما
2 آنقدر نیست که بر دیدهٔ دشمن ریزیم خاک این غمکده نایاب شد، ازگریهٔ ما
3 چه عجب گر فلک، از زاری ما گردد نرم؟ دل سنگین بتان، آب شد از گریهٔ ما
1 مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما را نمک سایی بود در دیده کار، افسانهٔ ما را
2 شراب آتش آلودی، حریفان در قدح دارم درپن محفل که می بوسد لب پیمانهٔ ما را؟
3 به ما مگذار ساقی، تقوی دیرینهٔ ما را به آتش شست و شو کن، خرقه پشمینه ما را
1 چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد به جام باده روشن کن شب آدینهٔ ما را
1 غم عشقت خلاص ازرنج دنیا می کند ما را مذاق تلخ، تلخی ها گوارا می کند ما را
2 کند آیینه را روشن نظر، خاکستر گلخن غبار کلفت ایام، بینا می کند ما را
1 جدایی نیست از لیلی، دل دیوانهٔ ما را بود با کعبه ربطی در میان بتخانه ما را
2 اسیر جذبهٔ شمعی ست جان مضطرب حالم کمند شعله در گردن بود، پروانه ما را
3 نمک در دیده ساید، شور عشق از خواب شیرینش اگر راحت پرستی، بشنود افسانهٔ ما را