آثار حزین لاهیجی

صفحه 14 از 35
35 اثر از غزلیات ناتمام حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ناتمام حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات ناتمام حزین لاهیجی

غزلیات ناتمام حزین لاهیجی

1 ز بی‌مهریّ او، داغم چراغ مرده‌ای دارد گل حسرت‌کشی، نه خورده‌ای، نه برده‌ای دارد

2 نه تنها صرصر فریاد من، شوریده صحرا را چو دریا چشم پرشورم، نمک‌پرورده‌ای دارد

3 به خاک من گذر کن، تا ببینی لاله‌زاری را مزار خشک زاهد، سبزهٔ پژمرده‌ای دارد

1 شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد آشفته دلم، زلف پریشان تو دارد

2 زبن گونه، فرومانده و بی تاب و توانم پنهان چه کنم؟ سستی پیمان تو دارد

1 شکرخند دلم خواهش ز لعل میْ‌کشی دارد خمار من تمنای شراب لب چشی دارد

2 حزین، از داغ خونگرم محبت، حیرتی دارم که دستی بر دل هر کس نهادم آتشی دارد

1 گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیان دارد خدا از چشم این شب‌زنده‌داران در امان دارد

2 جهان افسرده است، اسباب عشرت از که می‌جویی؟ ز خامی، حرص پندارد، تنور سرد نان دارد

1 دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دارد می پرزور، اشک لاله گون پیمودنی دارد

2 به خوابم دولت بیدار می آید، از آن روزی که چشمم در نظر بر آستانش سودنی دارد

3 چه شد چون شمع محفل گر تنم فرسودنی دارد تف عشق بتان در سینه ام افزودنی دارد

4 به دل تا چند از خوناب حسرت، جرعه پیمایی؟ سرت گردم، شراب وصل هم پیمودنی دارد

1 تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد جادهٔ نالهٔ ما راه به جایی دارد

2 فیضی از میکدهٔ چشم تو برده ست مگر جام آیینه، می هوش ربایی دارد

3 زیر تیغ تو به من دولت جاوید رسید سایه گویا به سرم، بال همایی دارد

4 طبع وحشی سخنان، می رمد از هر طرفی فهم هر مصرع ما، فکر جدایی دارد

1 عمر گذران، فکر مه و سال ندارد چشم نگران، سیل به دنبال ندارد

2 از قهر تو، بیمی نبود بوالهوسان را چشم تو پلنگیست که چنگال ندارد

1 با داغ محبت، دل دیوانه نسازد دریاکش مخمور به پیمانه نسازد

2 خاطر نکند عشق، ز معموری ما جمع تا جغد، به وبرانهٔ ما خانه نسازد

1 شراب خون من، آن مست را مخمور می‌سازد کباب من لب شیرین او را شور می‌سازد

2 به قسمت گر نصیب خضر گردد، یک شب هجران ره نزدیک عمر جاودان را، دور می‌سازد

3 چنین بی‌پرده چون بلبل، نمی‌گردید افغانم مرا رسوا و مست، آن غنچهٔ مستور می‌سازد

1 مریض زهد را آن روی آتشناک می‌سازد که آتش خار را، از هستی خود پاک می‌سازد

2 به راهش با جفای ناکسان دارم شکیبایی که بلبل تا گل آید، با خس و خاشاک می‌سازد

آثار حزین لاهیجی

35 اثر از غزلیات ناتمام حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ناتمام حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی