هرچند نوای آتشین دارد از حزین لاهیجی رباعی 1199
1. هرچند نوای آتشین دارد عشق
بشنو که حدیث دلنشین دارد عشق
...
1. هرچند نوای آتشین دارد عشق
بشنو که حدیث دلنشین دارد عشق
...
1. صوفی که بود اساس کارش بر زرق
ژاژش به دهان، خاک سیاهش بر فرق
...
1. چون لاله آتشین درین تیره مغاک
پیداست مرا داغ دل از سینهٔ چاک
...
1. میزان حقیم و امتحان و لَکَ لک ؟
تا باز نماییم گران را ز سبک
...
1. گر نیست مرا طالع فیروز چه باک؟
ور طبع نگردد الفت آموز چه باک؟
...
1. پختیم به کار خویش سودا، من و دل
شرمنده شدیم از تمنا من و دل
...
1. تا عشق تو گشت از ازل روزی دل
بربست میان را به غم اندوزی دل
...
1. اندوه چو بیش شد گرفتم کم دل
دل ماتم من گرفت و من ماتم دل
...
1. جمعیت خویش را پریشان کردم
دل، بر سر جسم تیره ویران کردم
...
1. از کام دل است بس که عریان دستم
کوتاه فتاده از گریبان دستم
...
1. آنم که به ملک نیستی سلطانم
با سامانم اگر چه بی سامانم
...
1. آنم که ز ذوق نیستی دلشادم
همواره خراب عشقم و آبادم
...