رخ، تازه به اشک ارغوانی از حزین لاهیجی رباعی 1211
1. رخ، تازه به اشک ارغوانی دارم
از دولت عشق، کامرانی دارم
...
1. رخ، تازه به اشک ارغوانی دارم
از دولت عشق، کامرانی دارم
...
1. یک چند، دل از آز هراسان کردیم
جمعیت خویش را پریشان کردیم
...
1. بشتاب دلا برگ سفر ساز کنیم
شاید در فیض بسته را باز کنیم
...
1. بار خودی افکنم، سبکتاز روم
تا سایهٔ آن سرو سرافراز روم
...
1. داغ غم آن نگار مهوش دارم
چون شمع، تنی در آب و آتش دارم
...
1. زیبا صنما ز بی قراران توایم
ما دلشدگان سینه فگاران توایم
...
1. یارای زبان کو که ثنای تو کنیم؟
توصیف کمال کبریای تو کنیم؟
...
1. عشق تو کلیم طور سینای دلم
داغت حشم سینهٔ صحرای دلم
...
1. جان در سر زلف تابناکی کردم
دل را صدف گوهر پاکی کردم
...
1. حال دل آسوده دلان سوخت دلم
بی دردیِ این بی خبران سوخت دلم
...
1. صوفی برخیز های و هوبی بزنیم
آتش در دل به یاد رویی بزنیم
...
1. از ظلمت هستی خود آزاده منم
چون شمع به زیرتیغ، استاده منم
...