ابر، تر دامن و سرد است هوا از حزین لاهیجی غزل 921
1. ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساقی
خوش بود بادهٔ خورشید لقا، ای ساقی
...
1. ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساقی
خوش بود بادهٔ خورشید لقا، ای ساقی
...
1. بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای قمری
خروشی ساز کن، با بلبل دستان زن ای قمری
...
1. خموشی گزین در دبستان معنی
که لفظ است، خارگریبان معنی
...
1. من صیدم و دام، زندگانی
زندان مدام، زندگانی
...
1. توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظر باشی
چه خواهد شد سرت گردم، شب ما را سحر باشی؟
...
1. با یار گفتم از غم بسیار، اندکی
گفتا که هست حوصله درکار، اندکی
...
1. دو خصم داده به هم دست و این فگار یکی
یکی تو دشمن جانیّ و روزگار یکی
...
1. حیران لقایی شدم امروزکه دانی
باقی به بقایی شدم امروز که دانی
...
1. ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی دانی
عبث رنجیده ای، اسباب رنجیدن نمی دانی
...
1. هجر در دامن دل ریخته خار عجبی
گلبن حسرت ما، کرده بهار عجبی
...
1. چون خود اگر عشوه گری داشتی
از دل زارم، خبری داشتی
...
1. به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از تو ایامی
کسی را چون برآید کام دل از چون تو خودکامی؟
...