دوشینه دلم داشت به یاد از حزین لاهیجی غزل 909
1. دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی
کز دیدهٔ مرغان حرم خواب ربودی
...
1. دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی
کز دیدهٔ مرغان حرم خواب ربودی
...
1. ز دل غافلی یار جانی نباشی!
نداری وفا، زندگانی نباشی!
...
1. ای خستهٔ بی قرار چونی؟
بی مونس و غمگسار چونی؟
...
1. به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی؟
دپن کهن قفس ای سدره آشیان، چونی؟
...
1. حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی
رهزن دل و دین شد، چشم نامسلمانی
...
1. برده ست غمت، دست و دل ازکار، کجایی؟
ای مونس دلهای گرفتار کجایی؟
...
1. در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟
...
1. خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی
خمارآلوده ام، از گردش پیمانهٔ چشمی
...
1. طبیب من، حرا از خسته جان خود نمی پرسی؟
توان پرسیدنی، وز ناتوان خود نمی پرسی
...
1. به دستم داده دستی، برده در خونم فرو، دستی
به چاک سینه دارد غمزه دستی، در رفو دستی
...
1. بود می خانه ها، در چشم شهلای تو ای ساقی
هلال جام می گردد، به ایمان تو ای ساقی
...
1. ابرکفت بنازم، فیضی ببار ساقی
گرد سرت بگردم، جامی بیار، ساقی
...