کند گردآوری زلفش، دل شوریده از حزین لاهیجی غزل 933
1. کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیاری
که زندان را نباشد بهتر از زنجیر، دیواری
...
1. کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیاری
که زندان را نباشد بهتر از زنجیر، دیواری
...
1. به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد می کردی
چه می کردم، اگر با او مراهم یاد می کردی؟
...
1. مست صهبای الستم یللی
از می توحید مستم یللی
...
1. بدا ما قد بدا فی الحبّ من بیداءِ اشواقی
اَنل کأساً و اسکرلی، الا یا ایها السّاقی
...
1. نمی ماند به مصر از پیرهن، جز تهمت چاکی
سفیدی می کند در راه شوقش، دیدهٔ پاکی
...
1. دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه دهی؟
صداع سجده به آن خاک آستان چه دهی؟
...
1. در دیده و دل، از دل و از دیده جدایی
بی جایی و چون می نگرم در همه جایی
...
1. فریاد که از عاشق مسکین که تو داری
سر می کشد آن طرّهٔ مشکین که تو داری
...
1. ای ناله، خوشا بخت رسایی که تو داری
ما را نبود راه به جایی که تو داری
...
1. بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی
حاجت نبود تربت ما را به چراغی
...
1. چو فرهاد ار به تیغ بیستون مردانه آویزی
ز بی تابی، به برق تیشه، چون پروانه آویزی
...
1. راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، های
مژگان تو خواباند به ما، تیغ ستم های
...