92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات حزین لاهیجی

غزلیات حزین لاهیجی

1 به هند، گشته زمین گیر، ناتوانی ما رسیده است به شب، روز زندگانی ما

2 به ما قفس وطنان، نوبهار می خندد خزان رسید و نشد فصلگل فشانی ما

3 کنار و جیب دو عالم به دست چاک افتد اگر ز پرده برآید غم نهانی ما

4 خزان چهرهٔ ما رشک لاله زار شود اگر بهار کند، اشک ارغوانی ما

1 در بغل آرزو کند، تیغ تو تندخوی را عرضه کنم اگر به گل، زخم شکفته روی را

2 مشک به کوی بیزدت، طرّه به باد اگر دهی دل به کنار ریزدت، شانه کنی چو موی را

3 رشک ریاض خلد شد، دیده ز فیض عارضت یاد قد تو کردام، سرو کنار جوی را

4 پرده چه پوشیم که من، در غم دل به عالمی صبح صفت نموده ام، سینهٔ بی رفوی را؟

1 خوشا روزی که صحرای جدایی طی شود ما را غزال وحشی دل، خضر فرخ پی شود ما را

2 دروغی بسته زاهد از زبان یار اوا می خواهد که تسکین دل پراضطراب از وی شود ما را

3 شعار عشق اگر این است کز خون می دهد ساغر مکن باور که دیگر آرزوی می شود ما را

4 لب جانبخش اوا گلزار جمالی در نظر دارم تمنای بهشت و آب کوثر کی شود ما را؟

1 گناهی نیست عالم سوزی آن آتشین رو را عنان داری نیارد کرد آتش، گرمی خو را

2 ز بوی پیرهن، دیدار بیند پیر کنعانی به هر کسوت شناسد عشق، حسن آشنا رو را

3 محال است، آب تیغ تند خویی، بر لب خشکی که داند جوهر شمشیر ناز، آن چین ابرو را

4 به دور حلقه های زلف او از دفتر خوبی قلم پرداز قدرت حلقه گیرد، چشم آهو را

1 تا عشق تو دلرباست ما را بیداد تو جانفزاست ما را

2 چون لاله دل به خون تپیده با داغ تو، آشناست ما را

3 گستاخ به سنبلت وزیده صد عربده با صباست ما را

4 صد میکده خون به ساغر دل زان لعل کرشمه زاست ما را

1 چراغان کرده ام از داغ دل، ویرانهٔ خود را که چون پروانه، در رقص آورم دیوانهٔ خود را

2 فروغ شمع من، خاصیت بال هما دارد مرصع پوش، در محفل کند، پروانهٔ خود را

3 به جرم اینکه دایم از سبو چشم طمع دارد فکندم چون گل اشک از نظر، پیمانهٔ خود را

4 اساس شهر و کو، از اشک پرشورم خطر دارد به هامون می فشانم، گریهٔ مستانهٔ خود را

1 چشم تو برانگیخت ز دل ذوق کهن را در کام ورع ریخت می توبه شکن را

2 تا نام شب وصل تو آمد به زبانم چون شمع لبم می مکد از ذوق دهن را

3 در دل شکند یا به لب آید؟ چه صلاح است؟ پیچیده خروشی به گلو مرغ چمن را

4 از زندگی بیهده چندان شده ام سیر کز رشتهٔ جان ساخته ام تار کفن را

1 از ساده رخان در تب و تاب است دل ما زبن آتش بی دود کباب است دل ما

2 جا در صدف حوصلهٔ کون و مکان نیست آن گنج گهر را که خراب است دل ما

3 یک جذبه ز خورشید جهانگیر تو باید چون شبنم گل، پا به رکاب است دل ما

4 ما جزوه کش عقل سیه نامه نگردیم پیغمبر عشقیم و کتاب است دل ما

1 طی می شود از مصرع آهی گلهٔ ما طالع به وصال تو نویسد صلهٔ ما

2 یاران سبک سیر، رسیدند به منزل چون نقش قدم، مانده به جا قافلهٔ ما

3 شایستهٔ برق است به صحرای ملامت خاری که به خون تر نشد از آبلهٔ ما

4 پیرانه سر، آزادگی از عثثت نداربم رگها شده درگردن ما، سلسلهٔ ما

1 مشکل افتاد عجب کار من حیران را دل مگر یاد دهد، مهر و وفا جانان را

2 اوّل از چشم تو، خونریز نگاهی دیدم می توان یافت ز آغاز وفا، پایان را

3 دو جهان، بسمل مژگان شکار افکن توست پی صید که، دگر بر زده ای دامان را؟

4 پاس دلهای اسیران وفا، رسم خوشیست سرو من، شانه مکش طرهٔ مشک افشان را

آثار حزین لاهیجی

92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی