که خواهد رسانید پیغام از حزین لاهیجی غزل 826
1. که خواهد رسانید پیغام من
به بیگانهٔ آشنا نام من؟
...
1. که خواهد رسانید پیغام من
به بیگانهٔ آشنا نام من؟
...
1. با این تنک سرمایگی، زحمت مکش زاری مکن
همچشمی مژگان من، ای ابر آزاری مکن
...
1. ز رخ چون آتش موسی نمودی، سینه سینا کن
لبت را چون دم عیسی ست، این دل مرده احیا کن
...
1. روی کِه جلوه کرده که حیرانم این چنین؟
زلف کِه دیده ام که پریشانم این چنین؟
...
1. نامه ات خواندم و می بایدم افشان کردن
قطره ای چند سرشک از مژه غلتان کردن
...
1. ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار تو
صبح بناگوش بتان، یک پرتو از انوار تو
...
1. دل در پریدن است چو شبنم ز روی تو
خون مشک می شود به رگ گل ز بوی تو
...
1. ای آب خضر، سایهٔ سرو روان تو
آتش به جان، گل از رخ چون ارغوان تو
...
1. بنگر چه می کند مژه های دراز تو
آخر بگو، چه شد نگه دلنواز تو؟
...
1. به طوطی نکته آموزد لب شیرین کلام تو
به طوبی می فروشد جلوه سرو خوش خرام تو
...
1. هدف سینه ز من، ناوک مژگان از تو
سخت جانی ز من و سستی پیمان ازتو
...
1. من نه حریف وعده ام طاقت انتظار کو؟
تا به اجل سپارمش جان امیدوار کو؟
...