به خون خود چو گل آغشته دامن تا گریبانم از حزین لاهیجی غزل 767
1. به خون خود چو گل آغشته دامن تا گریبانم
به چشم طفل طبعان گرچه از رنگین لباسانم
زمین و آسمان بیهوده می پیمود آوازم از حزین لاهیجی غزل 768
1. زمین و آسمان بیهوده می پیمود آوازم
شکستم نغمه را در سینه و آسود آوازم
نگاهی کن به حالم، دل به یغما دادهٔ عشقم از حزین لاهیجی غزل 769
1. نگاهی کن به حالم، دل به یغما دادهٔ عشقم
نمی‌خیزد غبار من ز جا، افتادهٔ عشقم
عمارت برنمی‌تابم، ملامتخانهٔ عشقم از حزین لاهیجی غزل 770
1. عمارت برنمی‌تابم، ملامتخانهٔ عشقم
نمی‌خواهد کسی آبادیم، ویرانهٔ عشقم
فال فرخنده بیایید به دیدار زنیم از حزین لاهیجی غزل 771
1. فال فرخنده بیایید به دیدار زنیم
برقی از شمع تجلّی به شب تار زنیم
نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم از حزین لاهیجی غزل 772
1. نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم
سخن به نشئه نشد تا نفس به خون نزدم
خشت خرد به روزنه قال می زنیم از حزین لاهیجی غزل 773
1. خشت خرد به روزنه قال می زنیم
در سومنات عشق، دم از حال می زنیم
ما خضر دل به چشمه پیکان فروختیم از حزین لاهیجی غزل 774
1. ما خضر دل به چشمه پیکان فروختیم
ارزان به تیغ غمزه رگ جان فروختیم
بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم از حزین لاهیجی غزل 775
1. بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم
ز داغ عشق به دل طرح لاله زار کشم
از شام هجر منّت دیدار می کشم از حزین لاهیجی غزل 776
1. از شام هجر منّت دیدار می کشم
از خواب ناز دولت بیدار می کشم
چقدر ز کلک و نامه، خبر نهان فرستم از حزین لاهیجی غزل 777
1. چقدر ز کلک و نامه، خبر نهان فرستم
به تو ناله سنج، خواهم نی استخوان فرستم
محیط گوهری از اشک طوفان زای خود دارم از حزین لاهیجی غزل 778
1. محیط گوهری از اشک طوفان زای خود دارم
رگ نیسانی از مژگان خون پالای خود دارم