آثار حزین لاهیجی

صفحه 39 از 92
92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات حزین لاهیجی

غزلیات حزین لاهیجی

1 دهد ساقی اگر ساغر چنین، مخمور نگذارد بود گر جلوهٔ مستانه این، مستور نگذارد

2 به افسونی طبیب عشق درمان کرد دردم را محبّت را دم عیسی بود، رنجور نگذارد

3 در آن بزمی که من پیمانهٔ توحید پیمایم خمارم قطره ای در ساغر منصور نگذارد

4 عمارت برنمی تابد کهن ویرانهٔ دنیا چرا سازم؟ که سیلاب فنا معمور نگذارد

1 محرومی وصال تو دل را نوید بود صبح امید آینه، چشم سفید بود

2 در دیده می تپید چو بسمل به خون دل کز تیغ دوری تو نگاهم شهید بود

3 شب داشتیم بزم خوشی با خیال تو هوشم خراب بادهٔ گفت و شنید بود

4 بر ما گذشت و بگذرد امّا ز حق مرنج کز شیوهٔ وفای تو دوری بعید بود

1 شامی که مست صبح امیدش نمی کنند بخت سیاه ماست، سفیدش نمی کنند

2 صیدی نمی کشند بتان در کمند عشق تا سایه پرور گُل و بیدش نمی کنند

3 معجز نگر که کشتهٔ شمشیر عشق را صد غمزه می زنند و شهیدش نمی کنند

4 نازم به رسم دیر که دربند غیر را صد خرقه گر دریده مریدش نمی کنند

1 هوای عشق برونم ز ننگ و نام کشید به توبه نامهٔ من، یار خط جام کشید

2 خوشا حریف شرابی که فکر شام نداشت نهاد لب به شط باده و تمام کشید

3 ز عشق پاک به هر شیوه تو مشتاقم به خشم و کین نتوان از من انتقام کشید

4 هنوز از آن خط مشکین خبر نداشت دلم هوای دانه خالت مرا به دام کشید

1 طرّهٔ ناز را دو تا کرد که کرد؟ یار کرد دل به دو عالم آشنا کرد که کرد؟ یار کرد

2 قهر به لطف آشتی داد که داد؟ یار داد عجز به ناز آشنا کرد که کرد؟ یار کرد

3 مهر به ما وفا به ما داشت که داشت؟ یار داشت جور به ما جفا به ما کرد که کرد؟ یار کرد

4 خیل کرشمه از قفا غارت شاه و بی نوا جان دو عالمش فدا کرد که کرد؟ یار کرد

1 از عشق، تن سوخته جانان گله دارد زین شعلهٔ بی باک، نیستان گله دارد

2 زندان شده مجنون مرا دامن صحرا در سینه دل از تنگی میدان گله دارد

3 افزود غم عشق ز غمخواری ناصح دردیست دلم را که ز درمان گله دارد

4 بسمل شدنم جنبش تیغ مژه می خواست دل ازکمی جور فراوان گله دارد

1 آماده است تا مژهٔ ما به هم خورد سیلی کزو خرابهٔ دنیا به هم خورد

2 از دل تلاطم و ز تو دامن فشاندنی از یک نسیم لنگر دریا به هم خورد

3 شد قیمتم شکسته ز انصاف طالبان لب در همین دعاست که سودا به هم خورد

4 پاشد چنین اگر فلک، احباب را ز هم نَبوَد عجب که عقد ثریّا به هم خورد

1 اهل قلم فراغت دنیا نمی‌کنند کاری که دست می‌کند اعضا نمی‌کنند

2 تیغ برهنه است کسی کز طمع برید آزادگان به خلق مدارا نمی‌کنند

3 بی‌آرزو شود دل بی‌آرزو نصیب این است دولتی که تمنّا نمی‌کنند

4 بر دامن رضاست سر خستگان عشق افتاده‌اند و تکیه به دنیا نمی‌کنند

1 طاق میخانهٔ مستان خم ابروی تو بود صاف پیمانهٔ عرفان، رخ نیکوی تو بود

2 خسرویها به هوایت دل مسکینم کرد گنج بادآور من خاک سر کوی تو بود

3 صبح دیوانه ی آن چاک گریبان می گشت شب سیه مست خیال خط هندوی تو بود

4 دلبران در خم زلف تو گرفتار شدند آفت شیر شکاران، شکن موی تو بود

1 در دل غم آن لاله عذار است ببینید این باده که بی رنج خمار است ببینید

2 شد چشم مرا نکهت پیراهن یوسف گردی که از آن راهگذار است ببینید

3 جان تازه کند لفظ خوش و معنی رنگین حسنی که در آن خط غبار است ببینید

4 آن یار که چاک است ازو جامهٔ جان ها آسایش آغوش وکنار است ببینید

آثار حزین لاهیجی

92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی