آثار حزین لاهیجی

صفحه 25 از 92
92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات حزین لاهیجی

غزلیات حزین لاهیجی

1 دلم که شاهد امّید، در کنار ندید جبین صبح شب تار انتظار ندید

2 در آفتاب قیامت به سر چگونه برد کسی که سایهٔ آن سرو پایدار ندید؟

3 دلم که بوی گلش بر دماغ بود گران چه فتنه ها که در آن زلف تابدار ندید

4 شمرده زد نفس خو هرکه در عالم چو صبح، آینهٔ خاطرش غبار ندید

1 روزی که حجت از خلق، خواهند در قیامت روی تو حجّت ماست، ای قبله گاه حاجت

2 بر گرد خویش سالک، پیوسته می کند سِیر کز نقطهٔ بدایت، سر بر زند نهایت

3 عاشق چو از خرابات بر بست رخت هستی اوّل قدم درین ره، شد منزل اقامت

4 نتوان به تیغ، دل را از مهر او بریدن لایقطع المحبّون من جرحهٔ الملامت

1 خوش آنکه، دلم در شکن زلف تو جا داشت بخت سیهم، خاصیت بال هما داشت

2 گر عشق ندادی به غمش نقد دو عالم در مصر وفا، یوسف ما را که بها داشت؟

3 می ربخت به بر، طرّهء آهم، همه سنبل دل بس که هوای سر آن زلف دو تا داشت

4 از رنگ تو صحرا ورق لاله به خون شست وز بوی تو،گل خرقهٔ صدپاره قبا داشت

1 تو را نمودم و گفتم به دل، که یار این است به خون خود زده ای دست، اگر نگار این است

2 کف بریدهٔ بی نسبت پرستاران به بستر تو گل افشانده، خار خار این است

3 میانهٔ تو و آیینه شد صفای خوشی میانهٔ من و دل، هر نفس غبار این است

4 مگر به آن لب شیرین رسد پیام دلم چو نی حلاوتم از ناله های زار این است

1 گل بی تو مرا به دیده خار است هر سبزه چو تیغ آب دار است

2 از نقش قدم بسی فزونتر در راه تو چشم انتظار است

3 چون لاله ز داغ دوری تو خون دل و دیده درکنار است

4 درمان هزار دردمند است دردت که به جان بی قرار است

1 سیه‌چشمی دلم را از پی تسخیر می‌آید غزالی در هوای صید این نخجیر می‌آید

2 جنونم آنقدرها شور دارد در ره شوقش که از موج نگاهم، نالهٔ زنجیر می‌آید

3 عیار عشق چون زد بر محک اندیشه، دانستم که خون کوهکن آخر ز جوی شیر می‌آید

4 خضر را چشمه‌سار زندگانی باد ارزانی مرا آب حیات از جدول شمشیر می‌آید

1 جگر تشنه ام از لعل تو سیراب شود چه غم است اینکه به کام دل احباب شود

2 لاف عزلت زدن آن روز تمام است مرا که خم ابروی او گوشهٔ محراب شود

3 شمع روشن ننماید شب ظلمانی را ساقیا می به قدح ربزکه مهتاب شود

4 غفلت افزود تو را زاهد، از افسانهٔ عشق نیشتر در دل افسرده، رگ خواب شود

1 افزود خواب غفلت جاهل چو پیر شد موی سفید در رگ این طفل، شیر شد

2 روز فتادگی، شدم از سعی بی نیاز پای ز کار رفته، مرا دستگیر شد

3 چشم تو، تا پیاله ز خون دلم گرفت این نازنین غزال، چنین شیرگیر شد

4 دریا، چه پشت چشم کند نازک از حباب؟ نانم به آبروی چو گوهر، خمیر شد

1 بفشه چون ز بناگوش یار برخیزد خروش بلبل وبوی بهار برخیزد

2 چه دولت است که در پای خم چو بنشینم به جلوه، ساقی مشکین عذار برخیزد؟

3 به این کرشمه که از خاک کشتگان گذری هزار ناله ز سنگ مزار برخیزد

4 ز دامن مژهٔ چشم سرمه ای پوشش به صید دل نگه جان شکار برخیزد

1 کند بر تخت عزت جا، چو از تن جان برون آید به شاهی می رسد یوسف، چو از زندان برون آید

2 ز بس از درد هجران زندگانی گشته دشوارم رگ جان بی تو چون تار نفس آسان برون آید

3 ز تیر غمزهٔ او بس که دارد دل جراحت ها نفس از سینه خون آلود، چون پیکان برون آید

4 سپر گر مانع تیر قضا گردد، تواند شد که دل از عهدهٔ آن کاوش مژگان برون آید

آثار حزین لاهیجی

92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی