آثار حزین لاهیجی

صفحه 23 از 92
92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات حزین لاهیجی

غزلیات حزین لاهیجی

1 ز خورشید قیامت گر کنم بالین سر خود را نسازد مستی من خشک، دامان تر خود را

2 اگر آیینهٔ تیغم، برون از زنگ می آمد به این گردن فرازان، می نمودم جوهر خود را

3 فروغ من در این ظلمت سرا روشن نمی گردد که در خاکستر افلاک، دارم اخگر خود را

4 زلال غیرت از سرچشمهٔ حیوان بود خوش تر ز خون گرم خود سیراب کردم خنجر خود را

1 ۱۴۰غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما ۱۴۰غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما

1 در خاطر خدنگ قضا هر نهان که هست کرد آن چنان نگاه تو خاطرنشان که هست

2 یا رب چه آفتی تو که دارد به صد زبان داد از دل تو، هر دل نامهربان که هست

3 جان رفت و سرگرانی نازت چنان که بود دل خون شد و غرور نگاهم همانکه هست

4 انجام کار عشق ز آغاز به نشد بود این چنین به ما نگهت سرگران که هست

1 فتنهٔ روز جزا در قدم جلوهٔ اوست با قیامت قد او دست و گریبان برخاست

2 چون برد شمع، سرخود به سلامت بیرون؟ صبح از بزم تو، با زخم نمایان برخاست

3 چقدر حوصله ساز است دل آب شده شبنم از کوی تو با دیدهٔ حیران برخاست

4 ای خرد، عمر تو کم، در غم دنیا بنشین ای جنون وقت تو خوش، بوی بهاران برخاست

1 ۱۵۵ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما ۱۵۵ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما

1 نیست هوای بوستان، کنج قفس خزیده را لاله‌ستان خود کنم، سینهٔ داغ‌دیده را

2 قاصد اگر شنیده‌ای، از لب یار وعده‌ای رخصت بازگشت ده، جان به لب رسیده را

3 چشم رقیب گفتمش، محرم روی خود مکن کرد نگار دیده‌ام، مصلحت شنیده را

4 داغ جنون نمی‌کشد، دست حمایت از سرم خواجه به ناز پرورد، بندهٔ زرخریده را

1 گرمی مهر، به وبرانه و آباد یکی ست حسن اگر تیغ کشد، بنده و آزاد یکی ست

2 جور کش می طلبد، غنچهٔ شیرین کارت ور نه در چنگ غمت خسرو و فرهاد یکی ست

3 چه کنم آه، که گلبرگ بناگوش تو را نگه گرم من و سیلی استاد یکی ست

4 تنگی سینه دلم را به فغان می آرد ور نه با ناز تو، خاموشی و فریاد یکی ست

1 از بس که تو را خوی، به عشاق گران است بی قدر متاع سر بازار تو جان است

2 ته جرعه ای از ناز به گلزار فشاندی زان روز، لب غنچه ز خونابه کشان است

3 جان رفت و نکردی گذری بر سر خاکم دل خون شد و مغروری ناز تو همان است

4 زبن پیش چنین در نظرت خار نبودم هم بزم رقیبان شده ای، این گل آن است

1 تلقین حجت از لب جانانم آرزوست من کافر محبتم، ایمانم آرزوست

2 کمتر نیم ز شبنم حیران درین چمن یک چشم، دیدن رخ جانانم آرزوست

3 چون بهله خاطر از کف بی حاصلم گرفت دستی حریف چاک گریبانم آرزوست

4 ای ابر فیض بر من آتش جگر ببار بیش ازگیاه سوخته، بارانم آرزوست

1 مکن دشوار از تن پروری آزادی جان را چه محکم می کنی چون ابلهان دیوار زندان را؟

2 دیار عشق را نازم که طفلان هوسناکش چو پستان می مکند از ذوق، خون آلوده پیکان را

3 گریبانی چو صبحم نیست تا از شرم رسوایی ز بی دردان بپوشد سینه ام، زخم نمایان را

4 ز دل بیش است با معشوق ربط دیده عاشق که چشم آگاه کرد از بوی یوسف، پیر کنعان را

آثار حزین لاهیجی

92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی