آثار حزین لاهیجی

صفحه 19 از 92
92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات حزین لاهیجی

غزلیات حزین لاهیجی

1 چشم صاحب نظران در پی دنیاست که نیست سر خط ساده دلان نقش تمناست که نیست

2 جلوهٔ حسن کجا، حوصلهٔ عشق کجا؟ درکف نه صدف آن گوهر یکتاست که نیست

3 شور آشفتگی و شیوهٔ سرگردانی درکدامین سر از آن زلف چلیپاست که نیست؟

4 حاصل عیش دو عالم به وصالت جمع است در شب وصل تو ما را غم فرداست که نیست

1 نه تنها گل گریبان چاک بازار است از دستت که در جیب چمن صد پیرهن خار است از دستت

2 ز تاراج بهاران مست و رنگین جلوه می آیی حنا نبود، که جوشان خون گلزار است از دستت

3 ید بیضا که می زد پنجه با خورشید در دعوی به رنگ آستین امروز، بیکار است از دستت

4 فرو برده ست بیدادت به نوعی پنجه در خونم که هر مو بر تنم انگشت زنهار است از دستت

1 ساقی دوباره پر کن، از باده گوی ما را وآن گاه غم نباشد، بشکن سبوی ما را

2 مجنون ما ندارد، پروای خار این دشت چنگال شیر عمری، زد شانه موی ما را

3 یارای شکوه ام کو؟ امّا محبت این نیست خشک ار چنین گذارد، تیغت گلوی ما را

4 عمری به شهر گیتی، بیگانه وار گشتیم تن رفته رفته آخر، بگرفت خوی ما را

1 در دل چو به یاد رخ او نور فرو ریخت چون طور، بنای دل مهجور فروریخت

2 دردی رگ جان داشت، چنان مجلسیان را کاغشته به خون، نغمه ز طنبور فرو ریخت

3 از یاد لب او نمک آرید، که مرهم خون گشت وز زخم دل ناسور فرو ریخت

4 هرشکوه، که چون گریه به دل بی تو گره بود سیلی شد و از دیدهٔ مهجور فرو ریخت

1 افتاده دو عالم ز نظر، دیدهٔ ما را نادیده مبین چشم جهان دیدهٔ ما را

2 با سینهٔ اخگر چه کند، سوز شراری؟ از داغ چه پروا دل تفسیدهٔ ما را؟

3 چند ای فلک دون، ز در صلح درآیی؟ بگذار به ما، خاطر رنجیدهٔ ما را

4 شیرازه ز بی مهری ایّام بریدند چون برگ خزان، دفتر پاشیدهٔ ما را

1 ۱۲۸ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما ۱۲۸ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما

1 دل در حریم وصل تو، پا را نگه نداشت داغم ازین سپند که جا را نگه نداشت

2 روشن نشد چراغ دل و دیده اش چو شمع هر سر که زیر تیغ تو پا را نگه نداشت

3 پنهان نگشت در دل صد چاک، راز عشق این خانهٔ شکسته، هوا را نگه نداشت

4 دریوزهٔ نگاهی از آن شاه داشتم بگذشت سرگران و گدا را نگه نداشت

1 ۱۴۷ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما ۱۴۷ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما

1 درین زمانه نه یاری نه غمگساری هست غریب کشور خویشیم روزگاری هست

2 شکسته خار کهن آشیان گلزارم همین شنیده ام از بلبلان، بهاری هست

3 ز شوخ چشمی طناز طفل بدخویی به دامن مژه ام، اشک بی قراری هست

4 ز ابر دست تو منت نمی کشم ساقی تو گر قدح ندهی، چشم می گساری هست

1 ساقی از ورع کیشان، مطرب از خموشان است بی صفاتر از مسجد، بزم دردنوشان است

2 چاک پیرهن بگشا، قبلهٔ نیاز من کعبه در سر کویت، از پلاس پوشان است

3 چنگ عاشقان ساز است، نغمهٔ عبث چه زنی؟ بس کن این خراشیدن، سینه ام خروشان است

4 منزلت دربن کشور، فرع لاف بی معنیست آدم از بها افتاد، مفت خود فروشان است

آثار حزین لاهیجی

92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی