10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی

1 هر شبم نالهٔ زاری است که گفتن نتوان زاری از دوری یاری است که گفتن نتوان

2 بی مه روی تو ای کوکب تابنده مرا روز روشن شب تاری است که گفتن نتوان

3 تو گلی و سر کوی تو گلستان و رقیب در گلستان تو خاری است که گفتن نتوان

4 چشم وحشی نگه یار من آهوست ولی آهوی شیر شکاری است که گفتن نتوان

1 امروز ما را گر کشی بی‌جرم از ما بگذرد اما به پیش دادگر مشکل که فردا بگذرد

2 زینگونه غافل نگذری از حال زار ما اگر گاهی که بر ما بگذری دانی چه بر ما بگذرد

3 ناصح ز روی او مکن منعم که نتواند کسی آن روی زیبا بگذرد

4 از بس چو تنها بیندم از شرم گردد مضطرب می‌میرم از شرمندگی بر من چو تنها بگذرد

1 جانا ز ناتوانی از خویشتن به جانم آخر ترحمی کن بر جان ناتوانم

2 اغیار راست نازت، عشاق را عتابت محروم من که از تو نه این رسد نه آنم

3 مرغ اسیرم اما دارم درین اسیری آسایشی که رفته است از خاطر آشیانم

4 نخلم ز پا فتاده شادم که کرد فارغ از فکر نوبهار و اندیشهٔ خزانم

1 شود از باد تا شمشاد گاهی راست گاهی کج به جلوه سرو قدت باد گاهی راست گاهی کج

2 ز بهر کندن خارا برای سجدهٔ شیرین شدی در بیستون فرهاد گاهی راست گاهی کج

3 عجب نبود کز آهم قامتش در پیچ و تاب افتد که گردد شاخ گل از باد، گاهی راست گاهی کج

4 تو دی می‌رفتی و هاتف به دنبال تو چون سایه به خاک راه می‌افتاد گاهی راست گاهی کج

1 ای گمشده دل کجات جویم در دام که مبتلات جویم

2 دیروز چو آفتاب بودی امروز چو کیمیات جویم

3 ای مرغ ز آشیان رمیده در دامگه بلات جویم

4 ای کشتهٔ غمزهٔ نکویان از چشم که خونبهات جویم

1 در پیش بیدلان جان، قدری چنان ندارد آری کسی که دل داد پروای جان ندارد

2 پرسی ز من که دارد؟ زان بی‌نشان نشانی هر کس ازو نشانی دارد نشان ندارد

3 یک جو وفا ندیدم از روی خوب هرگز دیدم تمام هر کس این دارد آن ندارد

4 بر من نه از ترحم کم کرده یار بیداد تاب جفا ازین بیش در من گمان ندارد

1 دل بوی او سحر ز نسیم صبا شنید تا بوی او نسیم صبا از کجا شنید

2 بیگانه گفت اگر سخنی در حقم چه باک این می‌کشد مرا که ازو آشنا شنید

3 رازی که با تو گفتم و آنجا کسی نبود غیر از من و خدا و تو، غیر از کجا شنید

4 دل سوخت بر منش همه گر سنگ خاره بود غیر از تو هر که حال مرا دید یا شنید

1 گریه جانسوز مرا ناله ز دنباله نگر نالهٔ بی گریه ببین گریهٔ بی ناله نگر

1 قاصد به خاک بر سر کویش فتاده کیست بر خاک آستانهٔ او سرنهاده کیست

2 چون بر سمند آید و خلقیش در رکاب همراه او سوار کدام و پیاده کیست

3 در کوی او عزیز کدام است و کیست خار در بزم او نشسته که و ایستاده کیست

4 عزت ز محرمان بر او بیشتر کراست دارد کسی که حرمت از ایشان زیاده کیست

1 به ره او چه غم آن را که ز جان می‌گذرد که ز جان در ره آن جان جهان می‌گذرد

2 از مقیم حرم کعبه نباشد کمتر آنکه گاهی ز در دیر مغان می‌گذرد

3 نه ز هجران تو غمگین نه ز وصلت شادم که بد و نیک جهان گذران می‌گذرد

4 دل بیچاره از آن بیخبر است ار گاهی شکوه از جور تو ما را به زبان می‌گذرد

آثار هاتف اصفهانی

10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.