10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی

1 دانی که دلبر با دلم چون کرد و من چون کردمش او از جفا خون کرد و من از دیده بیرون کردمش

2 گفتا چه شد آن دل که من از بس جفا خون کردمش گفتم که با خون جگر از دیده بیرون کردمش

3 گفت آن بت پیمان‌گسل جستم ازو چون حال دل خون ویم بادا بحل کز بس جفا خون کردمش

4 ناصح که می‌زد لاف عقل از حسن لیلی وش بتان یک شمه بنمودم به او عاشق نه مجنون کردمش

1 پس از چندی کند یک لحظه با من یار دورانش که داغ تازه‌ای بگذاردم بر دل ز هجرانش

2 پس از عمری که می‌گردد به کامم یک نفس گردون نمی‌دانم که می‌سازد؟ همان ساعت پشیمانش

3 چو از هم آشیان افتاد مرغی دور و تنها شد بود کنج قفس خوشتر ز پرواز گلستانش

4 ز بی‌تابی همی جویم ز هر کس چارهٔ دردی که می‌دانم فرو می‌ماند افلاطون ز درمانش

1 سرو قدی که بود دیدهٔ دلها به رهش نیست جز دیدهٔ صاحبنظران جلوه گهش

2 آه از آن شوخ که سرگشته به صحرا دارد وحشیان را نگه آن آهوی وحشی نگهش

1 غم عشق نکویان چون کند در سینه‌ای منزل گدازد جسم و گرید چشم و نالد جان و سوزد دل

2 دل محمل نشین مشکل درون محمل آساید هزاران خسته جان افشان و خیزان از پی محمل

3 میان ما بسی فرق است ای همدرد دم درکش تو خاری داری اندر پا و من پیکانی اندر دل

4 نه بال و پر زند هنگام جان دادن ز بیتابی که می‌رقصد ز شوق تیر او در خاک و خون بسمل

1 کرده‌است یا قاصد نهان مکتوب جانان در بغل یا درجی از مشک ختن کرده است پنهان در بغل

2 در مصر یوسف زینهار آغوش مگشا بهر کس یکبار دیگر گیردت تا پیر کنعان در بغل

1 به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم

2 من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودت مران که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم

3 منم ای برید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر به مراد خود برسی اگر به مراد خود برسانیم

4 چو برآرم از ستمش فغان گله سر کنم من خسته جان برد از شکایت خود زبان به تفقدات زبانیم

1 شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم

2 آه که تار و پود آن رفت به باد عاشقی جامه تقویی که من در همه عمر بافتم

3 بر دل من زبس که جا تنگ شد از جدائیت بی تو به دست خویشتن سینهٔ خود شکافتم

4 از تف آتش غمم صد ره اگر چه تافتی آینه‌سان به هیچ سو رو ز تو برنتافتم

1 بی‌مهری اگر چه بی‌وفا هم جور از تو نکو بود جفا هم

2 بیگانه و آشنا ندانی بیگانه کشی و آشنا هم

3 پیش که برم شکایت تو کز خلق نترسی از خدا هم

4 بس تجربه کرده‌ام ندارد آه سحری اثر دعا هم

1 مپرس ای گل ز من کز گلشن کویت چسان رفتم چو بلبل زین چمن با ناله و آه و فغان رفتم

2 نبستم دل به مهر دیگران اما ز کوی تو ز بس نامهربانی دیدم ای نامهربان رفتم

3 منم آن بلبل مهجور کز بیداد گلچینان به دل صد خار خار عشق گل از گلستان رفتم

4 منم آن قمری نالان که از بس سنگ بیدادم زدند از هر طرف از باغت ای سرو روان رفتم

1 ای گمشده دل کجات جویم در دام که مبتلات جویم

2 دیروز چو آفتاب بودی امروز چو کیمیات جویم

3 ای مرغ ز آشیان رمیده در دامگه بلات جویم

4 ای کشتهٔ غمزهٔ نکویان از چشم که خونبهات جویم

آثار هاتف اصفهانی

10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.