10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی

1 جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا ذره است این، آفتاب است، این کجا و آن کجا

2 دست ما گیرد مگر در راه عشقت جذبه‌ای ورنه پای ما کجا وین راه بی‌پایان کجا

3 ترک جان گفتم نهادم پا به صحرای طلب تا در آن وادی مرا از تن برآید جان کجا

4 جسم غم فرسود من چون آورد تاب فراق این تن لاغر کجا بار غم هجران کجا

1 هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست عاشقم عاشق مرا با وصل و هجران کار نیست

2 هر شب از افغان من بیدار خلق اما چه سود آنکه باید بشنود افغان من بیدار نیست

3 در حریمش بار دارم لیک در بیرون در کرده‌ام جا تا چو آید غیر گویم یار نیست

4 دل به پیغام وفا هر کس که می‌آرد ز یار می‌دهم تسکین و می‌دانم که حرف یار نیست

1 جوانی بگذرد یارب به کام دل جوانی را که سازد کامیاب از وصل پیر ناتوانی را

2 به قتلم کوشی ای زیبا جوان و من درین حیرت که از قتل کهن پیری چه خیزد نوجوانی را

3 تمام مهربانان را به خود نامهربان کردم به امیدی که سازم مهربان نامهربانی را

4 چه باشد جادهی ای سرو سرکش در پناه خود تذرو بی‌پناهی قمری بی آشیانی را

1 با چشم تو گهی که به رویت نظر کنم پوشم نظر که بر تو نگاه دگر کنم

1 ای باده ز خون من به جامت این می به قدح بود مدامت

2 خونم چو می ار کشی حلالت می بی من اگر خوری حرامت

3 مرغان حرم در آشیان‌ها در آرزوی شکنج دامت

4 بالای بلند خوش خرامان افتادهٔ شیوهٔ خرامت

1 زهی از رخ تو پیدا همه آیت خدایی ز جمالت آشکارا همه فر کبریایی

2 نسپردمی دل آسان به تو روز آشنایی خبریم بودی آن روز اگر از شب جدایی

3 نبود به بزمت ای شه ره این گدا همین بس که به کوچهٔ تو گاهی بودم ره گدایی

4 همه جا به بی‌وفایی مثلند خوب رویان تو میان خوبرویان مثلی به بی‌وفایی

1 شستم ز می‌در پای خم، دامن ز هر آلودگی دامن نشوید کس چرا، زابی بدین پالودگی

2 می‌گفت واعظ با کسان، دارد می و شاهد زیان از هیچکس نشنیده‌ام حرفی بدین بیهودگی

3 روزی که تن فرسایدم در خاک و جان آسایدم هر ذرهٔ خاکم تو را جوید پس از فرسودگی

4 ای زاهد آسوده جان تا چند طعن عاشقان آزار جان ما مکن شکرانهٔ آسودگی

1 گر آن گلبرگ خندان در گلستانی دمی خندد در آن گلشن گلی بر گلبن دیگر نمی‌خندد

2 ز عشرت زان گریزانم که از غم گریم ایامی در این محفل به کام دل دمی گر بیغمی خندد

1 کجایی در شب هجران که زاری‌های من بینی چو شمع از چشم گریان اشکباری‌های من بینی

2 کجایی ای که خندانم ز وصلت دوش می‌دیدی که امشب گریه‌های زار و زاری‌های من بینی

3 کجایی ای قدح‌ها از کف اغیار نوشیده که از جام غمت خونابه خواری‌های من بینی

4 شبی چند از خدا خواهم به خلوت تا سحرگاهان نشینی با من و شب زنده‌داری‌های من بینی

1 پس از چندی کند یک لحظه با من یار دورانش که داغ تازه‌ای بگذاردم بر دل ز هجرانش

2 پس از عمری که می‌گردد به کامم یک نفس گردون نمی‌دانم که می‌سازد؟ همان ساعت پشیمانش

3 چو از هم آشیان افتاد مرغی دور و تنها شد بود کنج قفس خوشتر ز پرواز گلستانش

4 ز بی‌تابی همی جویم ز هر کس چارهٔ دردی که می‌دانم فرو می‌ماند افلاطون ز درمانش

آثار هاتف اصفهانی

10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.