10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی

1 دل عشاق روا نیست که دلبر شکند گوهری کس نشنیده است که گوهر شکند

2 بر نمی‌دارم از این در سر خویش ای دربان صد ره از سنگ جفای تو گرم سر شکند

1 شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم

2 آه که تار و پود آن رفت به باد عاشقی جامه تقویی که من در همه عمر بافتم

3 بر دل من زبس که جا تنگ شد از جدائیت بی تو به دست خویشتن سینهٔ خود شکافتم

4 از تف آتش غمم صد ره اگر چه تافتی آینه‌سان به هیچ سو رو ز تو برنتافتم

1 آن دلبر محمل‌نشین چون جای در محمل کند می‌باید اول عاشق مسکین وداع دل کند

2 زین منزل اکنون شد روان تا آن بت محمل‌نشین دیگر کجا آید فرود از محمل و منزل کند

1 چو نی نالدم استخوان از جدایی فغان از جدایی فغان از جدایی

2 قفس به بود بلبلی را که نالد شب و روز در آشیان از جدایی

3 دهد یاد از نیک بینی به گلشن بهار از وصال و خزان از جدایی

4 چسان من ننالم ز هجران که نالد زمین از فراق، آسمان از جدایی

1 گوهرفشان کن آن لب کز شوق جان فشانم جان پیش آن دو لعل گوهرفشان فشانم

2 گر بی توام به دامن نقد دو کون ریزند دامان بی‌نیازی بر این و آن فشانم

3 خالی نگرددم دل کز بیم او ز دیده اشکی اگر فشانم باید نهان فشانم

4 آیا بود که روزی فارغ ز محنت دام گرد غریبی از بال در آشیان فشانم

1 با حریفان چو نشینی و زنی جامی چند یاد کن یاد ز ناکامی ناکامی چند

2 بی تو احوال مرا در دل شب‌ها داند هر که بی هم چو تویی صبح کند شامی چند

3 باده با مدعیان می‌کشی و می‌ریزی خون دل در قدح خون دل آشامی چند

4 بوسه‌ای چند ز لعل لب تو می‌طلبم بشنوم تا ز لب لعل تو دشنامی چند

1 ز غمزه، چشم تو یک تیر در کمان نگذاشت که اول از دل مجروح من نشان نگذاشت

2 ز بی‌وفایی گل بود مرغ دل آگاه از آن به گلبن این گلشن آشیان نگذاشت

3 ز شوق دیدن آن گل، ستم نگر که شدم رضا به رخنهٔ دیوار و باغبان نگذاشت

4 رسید کار به جایی که یار بگذارد ز لطف بر دل من دستی، آسمان نگذاشت

1 مطلب و مقصود ما از دو جهان، اوست اوست او همه مغز است مغز، هر دو جهان پوست پوست

1 نوید آمدن یار دلستان مرا بیار قاصد و بستان به مژده جان مرا

2 فغان و ناله کنم صبح و شام و در دل یار فغان که نیست اثر ناله و فغان مرا

3 فغان که تا به گلستان شکفت گل، بادی وزید و زیر و زبر کرد آشیان مرا

4 مرا جدا ز تو ویرانه‌ای است هر شب جای که سوخت آتش هجر تو خانمان مرا

1 گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت

2 گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق گفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت

3 هر جا که یکی قامت موزون نگرد دل چون سایه به پایش فکند رحل اقامت

4 در خلد اگر پهلوی طوبیم نشانند دل می‌کشدم باز به آن جلوهٔ قامت

آثار هاتف اصفهانی

10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.