9 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی

1 دل چون ز لبت شراب خواهد درد از جگرم کباب خواهد

2 درآب دو دیده غرقه گردد هر تشنه که از تو آب خواهد

3 گنج تو درین دل خرابم خود گنج وطن خراب خواهد

4 حاشا که دل خطا پرستم یک کار مرا صواب خواهد

1 حسن تو به گفت هم نیاید نقش تو ز هر قلم نیاید

2 عیسی شده مگر که جانها در دام تو جز به دم نیاید

3 جز بهر نظاره تو خورشید بر آینه به خم نیاید

4 درباغ تو چون درخت کس را از صد سریک قدم نیاید

1 آخر دلم به آرزوی خویشتن رسید و آنچه از خدای خواسته بودم به من رسید

2 آن مه که کرد طوفی سوی شرف شتافت وآن گل که رفت سالی چمن رسید

3 دل رفته بود و جان شده منت خدای را کان دل به سینه آمد و آن جان به تن رسید

4 خوش خوش گشاده بلبل مژده چو گل دهن کان طوطی شکر لب شیرین سخن رسید

1 آرام دل مرا بخوانید بر مردم چشم من نشانید

2 آوازه عشق من شنیدید اندازه حسن او بدانید

3 چون صورت روی او بدیدید الحمد وان یکاد خوانید

4 از دور در او نگاه کردن انصاف دهید کی توانید

1 صبح را رنگ بدان عارض چون ماه دهد شام را گونه بدان طره کوتاه دهد

2 طاق ابروش مرا جفت غم و رنج کند چشم آهوش مرا بازی روباه دهد

3 صفت رنگ رخ من که کند کاه کند خبر درد دل من که دهد آه دهد

4 گر چو من گمره و سرگشته شود نیست عجب آنکه چندین غم و اندیشه به خود راه دهد

1 هر آینه که دگر بایدم گزیدن یار چو یار من ز من و مهر من شود بیزار

2 چه غم خورم ز پی او که غم نخورد مرا ز چند گونه توان بر دلی نهادن بار

3 اگر چه نرگس چشمست و گرچه مشکین زلف به قد چو سرو و برخ مه ولی به پنج و چهار

4 چو برگرفت دل از من چرا روم بر او نه من نیابم یار ار دگر گزیند یار

1 سرو را ساکن به تخت آباد باش همچنین باقی بمانی شاد باش

2 دست تنگ دشمنان درخاک باد پای مرد دوستان چون باد باش

3 چون به طالع با کرم همشیره ای در طبیعت با وفا همزاد باش

4 در سحرگاهی هم اکنون بر دمد صبح اقبالت که افزون باد باش

1 برآن زلف و لب و خال و بنا گوش سوی بازار عشقش برده ام دوش

2 رخش روز است و ابرو گوشه روز نهاده است از برای فتنه شب پوش

3 دهانش چشمه نوش و زبر جد رمیده است از کران چشمه نوش

4 همه ساله ز سودای فراقش دلی دارم چو دیگ تفته پرجوش

1 گشت عنابی سرشکم زان لب عناب رنگ هم نمی دارد دلم زان سنبل پر تاب رنگ

2 بی جمال جانفزای و بی خیال دلبرش آردم از عمر سیری آیدم ازخواب رنگ

3 مه ز گلگون روی مهر و ماه رنگ آورده است هم زرنگ است آنکه گل را می دهد مهتاب رنگ

4 عارضش آیینه حسن است و خطش رنگ او بس عجب نبود برآیینه ز مشک ناب رنگ

1 سخت با ما تو بخیلی بسلام نیک مائیم ترا عاشق و رام

2 جان ما عاشق و تو معشوقه دل ما صید و سر زلف تو دام

3 روی و زلفین تو خون آمد و مشک وصل و هجر تو حلال است و حرام

4 بوسه خواهم در حال بده مکن ای دوست مرا دشمن کام

آثار سید حسن غزنوی

9 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.