9 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی

1 دل در غم عشق یار بستیم وز درد سر فراق رستیم

2 از خانه خویش سخت دوریم وز باده رنج نیک مستیم

3 از بادیه هوا گذشتیم در زاویه عنا نشستیم

4 از شست بلات نوش خوردیم وز تیر غمت جگر بخستیم

1 از صبر نکرده بازگشتم وز دیده سوز ساز گشتم

2 چون میل تو سوی جور دیدم غم جوی و ستم نواز گشتم

3 بی دل نالان و پوستی خشک ماننده طبل باز گشتم

4 بازیچه لعبت خیالت زین چشم خیال باز گشتم

1 همه شب دوش من بیدار بودم ندیم حسرت و تیمار بودم

2 ز وصل یار دلبر برنخوردم ز هجر دوست برخوردار بودم

3 چو محنت کشتگان اندر تحیر بمانده روی در دیوار بودم

4 همی جان کندم اندر فرقت یار مبر آن ظن که من بیکار بودم

1 مجمر مهر سوخت چون عودم چنبر ماه تافت چون رسنم

2 هم ز محنت چو کوه شد جانم هم ز کاهش چو کاه گشت تنم

3 توشه نی که آن دهد قوتم گوشه نی که آن بود سکنم

4 هرچه آورد روز شد روزیم هر کجا شب رسید شد وطنم

1 آمد نفس به آخر یک هم نفس ندارم هم کمترم ز هیچ و هم هیچکس ندارم

2 جز سوی تاب زلفت از دل اثر نیابم جز وصل خاک پایت درسر هوس ندارم

3 بیدادگر نگارا رحمی بکن چو دانی کاندر جهان به جز تو فریاد رس ندارم

4 از شام تا سحرگه گردم بگرد کویت چون هست شحنه عشقت بیم عسس ندارم

1 حاصل ز تو جز درد دل ریش ندارم قسم از لب نوشین تو جز نیش ندارم

2 یک جان نه که صد جانت فدا باد ولیکن معذور همی دار که زین بیش ندارم

3 هر روز خوهی تا که ستانی دل از من حیلت چه بود چون من درویش ندارم

4 تا در غم تو پای من از جای برفت است هم جان و سر تو که سر خویش ندارم

1 ای چهره تو بهار جانم وی از تو شکفته بوستانم

2 نقش تو برسته پیش چشمم نام تو بمانده برزبانم

3 راز تو بگو که با که گویم حال تو بگو که از که دانم

4 از وصل حقیقتی چو ماندم مپسند که همچنان بمانم

1 برآنم که از روح شاهی کنم ز دانش فراوان سپاهی کنم

2 در ایوان حکمت سر یری نهم به طاق خرد بارگاهی کنم

3 اگر سر فرود آورد همتم ز تاج سپهرش کلاهی کنم

4 ندارم بسی تکیه بر سال و ماه از آن کار سالی به ماهی کنم

1 ای کرده همه بدی به جایم دریاب که شد ز جای پایم

2 نزد تو کجا برآید ای جان گر من به طفیل تو برایم

3 انگشت نمای خلق گشتم وز خود جلدی همی نمایم

4 مفزای تو در جفا که من خود درکاهش خویش میفزایم

1 تن در بد و نیک یار دادیم دل در غم آن نگار دادیم

2 تاجی برسر ز خاکپایش بر تخت وفاش بار دادیم

3 همرنگ تو سوی گل نشاندیم هم پای بدست خار دادیم

4 تا چند مگر که خویشتن را در عشق هزار بار دادیم

آثار سید حسن غزنوی

9 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.