ای کرده همه بدی به جایم از سید حسن غزنوی غزل 49
1. ای کرده همه بدی به جایم
دریاب که شد ز جای پایم
...
1. ای کرده همه بدی به جایم
دریاب که شد ز جای پایم
...
1. تن در بد و نیک یار دادیم
دل در غم آن نگار دادیم
...
1. زار بکشتی تو از آن می زیم
تا تو بدانی که چسان می زیم
...
1. سرو را چون سوی آن گردون اعلا آمدیم
ابر گشتم ابر کز پستی به بالا آمدیم
...
1. ای همچو گل مطیع تو با برگ و بانوان
وی همچو گل حسود تو بیرنگ و ناروان
...
1. ای صنم ماه روی هر چه توانی مکن
هست ترا جور خوی تا بتوانی مکن
...
1. ای بهار جان و دل بخرام یکره در چمن
غمزه خون خوار را یک باره بر آتش بزن
...
1. ای حلقه زلفین تو دام گل و سوسن
هستیم به بوی تو غلام گل و سوسن
...
1. ای بر فلک رسیده خروش از سماع تو
پر در شده خزانه گوش از سماع تو
...
1. ای ابر گلستان معالی کرم تو
بر قبه عالم زده دولت علم تو
...
1. ای مرا بیشه دوستداری تو
همه امید من بیاری تو
...
1. ای صاحب آن دو زلف کوتاه
شب پوش منه تو بر رخ ماه
...