11 اثر از قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی

1 عمری مرا هوای لهاوور بوده بود همت بر آن سعادت مقصور بوده بود

2 نزدیک تر نمودی از جان به نزد من زان پس که خود ز من چو دلم دور بوده بود

3 نزدیک نور نیک بدیع است و این عجب گوئی که آفتاب مگر دور بوده بود

4 نی نی چو من بدیع بلهاور کجا بود این نکته بر ضمیرم مستور بوده بود

1 باد آتش بار چون از روی دریا در شود خاک پژمرده ز آب زندگانی تر شود

2 گه چو یوسف شاهدی از چاه بر تختی رود گه چو آدم صورتی از خاک جاناور شود

3 یک قدم روید گیاهی را و با صد جان بود یک بدن باشد نهالی را و با صد سر شود

4 روی بستان بنفشه زلف لاله رخ کنون پر ز چشم نرگس و ابروی سیسنبر شود

1 جهان را شاه فرخ پی چنین باید چنین باید که خلق عالم اندر سایه عدلش بیاساید

2 خجسته رای او در ملک راه فتنه بر بندد مبارک روی او از خلق کار بسته بگشاید

3 چو دریا طبع او رادی کند دایم غنی ماند چو گردون کار او گردان بود لیکن نفرساید

4 گهی بر صفحه افلاک نقش جود بنگارد گهی ز آیینه انصاف رنگ بخل بزداید

1 رخش طرز گلستان می‌نماید ز آتش آب حیوان می‌نماید

2 چو گردون دل بسی دارد ولیکن چو گردون جمله گردان می‌نماید

3 ز پسته گر نمکدان ساخت نشکفت شکر بین کز نمکدان می‌نماید

4 مرا دور از لب و دندان جانان نگر کان لب چه دندان می‌نماید

1 یارب منم که بخت مرا باز در کشید وز قعر چاه تیره به اوج قمر کشید

2 بختم گرفت در بر از آن پس که رخ بتافت چرخم نهاد گردن از آن پس که سر کشید

3 منت خدای را که شب تیره رنگ من آخر به آخر آمد و بوی سحر کشید

4 این حضرتست یارب و این دیده من است کین خاک بارگه را چون سرمه در کشید

1 خه بنا میزد این جهان نگرید خوشی باغ و بوستان نگرید

2 تاج یاقوت ارغوان بینید تخت مینای گلستان نگرید

3 خاک را زنده کرد باد از لطف ای عجب این دم روان نگرید

4 زنده زو شد جهان و او بیمار این توانای ناتوان نگرید

1 هفته دیگر بسعی ابر مروارید بار آورد شاخ شکوفه عقد مروارید بار

2 گاه باد از عارض سنبل برانگیزد نسیم گاه ابر از طره شمشاد بنشاند غبار

3 خطه باغ از ریاحین سبزتر از خط دوست گوشه شاخ از شکوفه پر درر چون گوش یار

4 زانکه تا بر مردم دیده عروس باغ را حقه آیینه گون جلوه دهد مشاطه وار

1 یارب جهان بکامه بهرام شاه دار ایام را مسخر این پادشاه دار

2 او را پناه دولت و دین کرده به عدل اکنون به فضل هم تو خودش در پناه دار

3 تازه گیاه بخت شکفته گل مراد از خاک و آب رونق این بارگاه دار

4 گر بی رضاش چشمه خورشید بنگرد آن چشمه را چو ماه مطیع نگاه دار

1 ای بخت بده مژده که برخاست به یکبار از گوهر شمشیر خداوندی زنگار

2 ای خلق بنازید که بار دگر آمد فرخنده نهال چمن دولت پربار

3 دلشاد بخندید که از مطلع امید بنمود هلال فلک شاهی دیدار

4 شکر از تو خدایا که از این جان مبارک شد مردمک چشم جهانداری بیدار

1 ای بی خبر ز نیک و بد گشت روزگار از خوب غفلت آخر یک راه سر بر آر

2 در عالم فنائی دل در بقا منه در کلبه عنائی رامش طمع مدار

3 در ساحل رحیلی برگ سفر بساز در منزل بسیجی تخم امل مکار

4 زین بی وفا جهان مطلب راحتی که هست شهدش قرین زهر و گلش همنشین خار

آثار سید حسن غزنوی

11 اثر از قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.