11 اثر از قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی

1 زمانه دامن اقبال شهریار گرفت سعادتش چو دل و دیده در کنار گرفت

2 ظفر به همت گرز گر آن جمال گرفت جهان به دولت شاه جهان قرار گرفت

3 یمین دولت و دین و امین ملت و ملک که آرزو ز یمینش ره یسار گرفت

4 ابوالمظفر بهرام شاه بن مسعود که زر خورشید از رای او عیار گرفت

1 یارب این بوی خوش سنبل و گل با سمن است یا نسیمی ز سر چار سوی یاسمن است

2 یا بخور کله تافته شمشاد است با بخار رخ افروخته نسترن است

3 مگر این موسم خندیدن باغ ارم است مگر این نوبت پاشیدن مشک ختن است

4 ای عجب این دم خرم که جهان مشکین کرد مگر از سینه پر جوش اویس قرن است

1 دلم زان پسته خندان شکر یافت و زان یاقوت جان افشان گهر یافت

2 به وصف کشی او عقل خود را چو گردون بی سرو بسیار سر یافت

3 خیالش نزد من آمد به پرسش به جان او اگر از من اثر یافت

4 نشاطی در دل من خواست آمد ز تو بر تو غمش کی رهگذر یافت

1 توقیع خداوند جهان نقش ظفر باد هر دم که زند مایه صد عمر دگر باد

2 چون بخشش تو آیت احسان علی گشت بخشایش او غایت انصاف عمر باد

3 چون عقل همه گرد معانیش طواف است چون روح همه سوی معالیش سفر باد

4 طغرای هلالیش دریغ است به کاغذ آن ابروی پیروزی بر روی قمر باد

1 فشاند از سوسن و گل سیم و زر باد زهی بادی که رحمت باد بر باد

2 به داد از نقش آذر صد نشان خاک نمود از سحر مانی صد اثر باد

3 مثال چشم آدم شد مگر ابر دلیل لطف عیسی شد مگر باد

4 که در بارید دم دم بر چمن ابر که جان آورد خوش خوش در شجر باد

1 یارب چه شور بود که اندر جهان فتاد سود حسود صدر جهان را زیان فتاد

2 صدر جهانیان حسن احمد حسین کش دست و دل به جود سوی بحر و کان افتاد

3 با کوه حزم ثابت او هم رکاب گشت با باد عزم ثاقب او هم عنان فتاد

4 از رأی پیر و بخت جوان ملک طفل را درد هر کهل دایه بس مهربان فتاد

1 آفتاب رای صاحب تخت بر جوزا نهاد افسر پیروز بختش روی بر بالا نهاد

2 در دریای خداوندی ابو نصر احمد آنک موکب بخت ابد بر منکب جوزا نهاد

3 آن خداوندی که بر حق پایه اقبال او رأی عالی بر فراز گنبد اعلی نهاد

4 مشرق اقبال شد سیمای او گوئی که چرخ تابش خورشید دولت را از آن سیما نهاد

1 دلی که بال و پر از عشق آن پسر یابد چو جان نشیمن خود عالم دگر یابد

2 امید داد مرا لعل او که زنده کند نعوذ بالله اگر جزع او خبر یابد

3 چنین که هجران در جان من اثر کرد است اجل عجب که ز من عمرها اثر یابد

4 دلم ز غمزه او یافت ناوک سحری مباد کو ز دلم ناوک سحر یابد

1 چون دلم در خدمت آن سرو گلنار ایستد دیده در نظاره آن لعل دربار ایستد

2 گر به نزدیک من آید فی المثل تا جان برد دل کند تکبیر و آید پیش آن یار ایستد

3 تیر کو خستست از آن این جان سرگردان من پیش او بر یک قدم مانند پرگار ایستد

4 از نهیب غمزه بیمار چشمش روز و شب عافیت سر مست خیزد فتنه هشیار ایستد

آثار سید حسن غزنوی

11 اثر از قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.