11 اثر از قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی

1 بزرگ جشن همایون و ماه فروردین خجسته بادا بر آفتاب روی زمین

2 علاء چتر و کلاه و بهاء افسر و بخت جمال تیغ و نگین و جلال مسندو دین

3 سپهر قدرت و ناهید بزم و فرخ مهر شهاب حمله و مریخ رزم و کیوان کین

4 یمین دولت و دولت بدو گرفته کمال امین ملت و ملت بدو بمانده متین

1 تا بر سر ولایت خویش آمدست شاه گوئی به اوج در شرف است آفتاب و ماه

2 آن کامکار مشرق و آن شهریار هند آن اختیار دولت و آن افتخار جاه

3 والا جلال دولت دولتشه شجاع آن آفتاب با کله و سایه اله

4 زو شرع با جلالت و زو شرک با فزع زو ملک با طراوت و زو عدل در پناه

1 منت خدای را که با اقبال پادشاه ایمن شد از محاق و کسوف آفتاب و ماه

2 منت خدای را که شکفت و چمید باز هم گلبن سعادت و هم سرو بارگاه

3 منت خدای را که زمانه گرفت باز آن آفتاب مملکت و سایه اله

4 منت خدای را که به صنع لطیف داشت روی نکوی منتخب از چشم بد نگاه

1 هرگز بود که باز ببینم لقای شاه شکرانه در دو دیده کشم خاک پای شاه

2 هرگز بود که بر من سرگشته غریب چون روی شاه خوب شود باز رای شاه

3 هرگز بود که باز چو بلبل نوازم بر گلبن مدیح به بستان سرای شاه

4 هرگز بود که بر سر من سایه افکند پر کلاه بخت بفرهمای شاه

1 زهی رونق ملک از سر گرفته به یک تاختن هفت کشور گرفته

2 جلال ترا تاج بر سر نهاده جمال ترا بخت در برگرفته

3 قضا دست تو شاه مقبل گشاده قدر پای تو شیر صفدر گرفته

4 میامن ز روی مبارک نموده ممالک برای منور گرفته

1 ای همایون آمدن بر تو همایون آمده طایر چتر فلک سای تو میمون آمده

2 جرعه آخر ز جودت موج بحر انگیخته پایه اول ز قدرت اوج گردون آمده

3 رعد بانگ موکبت تا موقف عیسی شده برق نعل مرکبت بر فرق قارون آمده

4 در ثنای خلق گلبوی تو دستانها زند بلبل و در نغمه اش این بیت موزون آمده

1 ای چون مسیح گوهر تو جمله جان شده سجده کنان بصومعه آسمان شده

2 از علت کمال که بر تو ز چشم بد ترسیده و هم ناقص و آخر همان شده

3 ای بی نظیر ساعد بوبکر پر هنر الحق درود خوان تو شاه جهان شده

4 بر دوستان و یاران چون ماه بر نجوم تاریک کرده عالم و خود از میان شده

1 ای مبارک بنا چه خوش جائی که همی سر به آسمان سائی

2 چشم را بس بلند بارگهی طبع را برگشاده صحرائی

3 در خورد بوستان سرای ترا زهره و مشتری تماشائی

4 جام گیتی نمای رامانی که همی هر چه هست بنمائی

1 چشمه نوش است این دهان که تو داری آب حیاتست یا لبان که تو داری

2 در عجبم کان حدیثهای بزرگت چون بدر آید از آن دهان که تو داری

3 از کله بس مشک برسمن که تو پاشی وز مژه بس تیر بر کمان که تو داری

4 جان به جلابی ببر ببنده حسن ده آن دل گم گشته در غمان که تو داری

1 این چه نقش است که از مشک سیاه آوردی وین چه نقص است که در گوشه ماه آوردی

2 عهد همچون گل تر سال به سال افکندی باز همچون مه نو ماه به ماه آوردی

3 خط در آوردی تا عذر گناهت خواهد رو که مقبول ترین عذر گناه آوردی

4 ای بسا شیفته را کز شب و روز خط و زلف بردی از راه و دگر باره به راه آوردی

آثار سید حسن غزنوی

11 اثر از قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.