11 اثر از قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی

1 خدای داند و بس تا چه خرم است جهان بدین نظام جهان را کسی نداد نشان

2 ز یمن تست مرفه زمانه شاکی به آرزو نتوان جست این چنین دوران

3 رسید کار به جائی که راست پنداری نه بر زمین قبه است و نه بر سما کیوان

4 بلای چرخ نگون سار حق بگرداند از این زمانه که مرغان همی پرند ستان

1 نسیم عدل همی آید از هوای جهان شعاع بخت همی تابد از لقای جهان

2 گزارد مژده میمون صدا خروس فلک فکند سایه خورشید بر همای جهان

3 جز او که جای ندارد نداند اینکه چه کرد خدایگان جهان از کرم به جای جهان

4 سزد که دولت و دین هر دو تهنیت گویند خدایگان جهان را بکدخدای جهان

1 گشاد صورت دولت بشکر شاه دهان چو بست زیور اقبال بر عروس جهان

2 خدایگان سلاطین مشرق و مغرب علاء دولت و دین خسرو زمین و زمان

3 ستاره جیش و زحل چاکر و سهیل نگین شهاب رمح و سها ناوک و هلال کمان

4 بزرگ همت و قدر و بلند افسر و تخت خجسته رایت و رای و گزیده نام و نشان

1 بر من ز نعمت الحق خاص خدایگان کرد آنچه تا ابد نتوان گفت شکر آن

2 هر لحظه می کشد ز حضیضم به سوی اوج هر روز می برد ز زمینم بر آسمان

3 هم شد بعون بخشش او رنج من سبک هم شد ز بار منت او پشت من گران

4 عقلم به وقت طفلی زو چون شکوفه پیر بختم بگاه پیری چون سرو از او جوان

1 ای راحت روح و رامش تن وصل تو طرب فزای و شیون

2 بر بوی لب تو عقل سر مست وز رنگ رخ تو خانه گلشن

3 از شرم چو روی برفروزی گوئی که بلور شد ملون

4 آهن دلی ای پری رخ ار چند ترسان باشد پری ز آهن

1 گاه آن است که طفلان چمن اندر آیند چو عیسی به سخن

2 گه گشایند دهان از لاله گه نمایند زبان از سوسن

3 مددی از دم عیسی است نسیم ثری از کف موسی است چمن

4 لاله غرقه به خون همچو حسین سوسن زنده نفس همچو حسن

1 ای باد سپیده دم سفر کن یک چند رفیقی قمر کن

2 با نغمت زهره همنفس باش درصورت مشتری نظر کن

3 از خاک بهشت بوی بردار وز پر همای بال و پر کن

4 از طایر یمن پای و سرساز وز آب حیات روی ترکن

1 ای صبا طوف در گلستان کن همدمی با هزاردستان کن

2 راز با برگهای سوسن گوی ناز با شاخهای ریحان کن

3 گر ته تنگ یاسمن بگشای کار دشوار لاله آسان کن

4 رخ گلبرگ را به هم بر زن طره بید را پریشان کن

1 از گریه اگر یکدم سربر کنمی من چون شمع بسی آتش بر سر کنمی من

2 من دست نیارم به سر زلف تو بردن ورنه همه آفاق معطر کنمی من

3 گر چشمه نوشت دهدی آب حیاتم هرگز سخن چشمه کوثر کنمی من

4 چون غنچه بخنده بگشائی لب و گوئی چون گل دهن تنگ تو پرزر کنمی من

1 بهشتی نقد شد حاصل سپهری تازه گشت افزون از این خوش مرکز معمور و عالی منظر میمون

2 خجسته کعبه دولت مبارک خطه عشرت به برجیس آن یکی مختص به زهره این دگر مقرون

3 اگر جنت نهی نامش نه مدحی باشدش در خور وگر گردون کنی وصفش نا جاهی گرددش افزون

4 مگر زان در وجود آمد که در اوج و حضیض او ببوسد پای عیسی و بکوبد تارک قارون

آثار سید حسن غزنوی

11 اثر از قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.