آثار مجد همگر

صفحه 6 از 12
12 اثر از قطعات در دیوان اشعار مجد همگر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار مجد همگر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار مجد همگر

1 دی یکی رقعه به نزد من رسید از صدر شاه وانگهی نام همایون شهنشه بر سرش

2 خط اشرف را بدیدم کرده باقی نام من گفتم اینک گنج کافتادم به ناگه بر سرش

3 من که باشم یا چه خاکم کآسمان گر یافتیش برنهادی از تفاخر چون خور و مه بر سرش

4 در مناجات آمدم گفتم که بختا دیردار ظل او را بر سر ما ظل الله بر سرش

1 ای به حق شاهی که قدرت از علو مرتبت بر سر شاه فلک دیده ست پای تخت خویش

2 من ز خاک پارس چون برداشتم رخت امید گفتم آرم سوی خاک آستانت رخت خویش

3 پارسالت دور از اکنون خود نبد پردخت من کز وقایع هم نبودت یکزمان پردخت خویش

4 وین زمان گفتم کنی مافات را یک ده قضا وین ندیدم جز طبع ساده یک لخت خویش

1 ای به همت بر آفتابت دست وی به رفعت از آسمانت فراغ

2 پیش رای تو نور مهر بود چون بر مهرگاه چاشت چراغ

3 خاک پایت ز راه نکهت خلق بوی مشک ختن دهد به دماغ

4 خار پهلو کند ز صحبت گل گر ز خلق تو بو ستاند باغ

1 زمین با فلک گفت دوش از سر عجز و فی الله من کل حطب جنابک

2 چرا رونق و رسم و آئین نمانده ست ز ملکی که راند اردشیر بن بابک

3 فلک گفت بینی و دانی و پرسی دریغا اتابک دریغا اتابک

1 به سعد طالع و فرخنده روز فرخ فال زماه ی شده وز سال خی و نون با دال

2 مهی که بود بشیر قدوم او شعبان مهی که هست نقیص رسوم او شوال

3 به عون ایزد و یاری چرخ و نصرت بخت ز اوج چرخ جلالت ز خانه اقبال

4 چو آفتاب برای صلاح عالمیان گرفت راه سفر آفتاب جاه و جلال

1 ز چشم از دل خویش خونت خوردم ازان با غم جفت و از کام فردم

2 ازین چشم و دل آب و رنگی ندیدم به جز اشک خونین و رخسار زردم

3 چو با مردم چشم خود برنتابم روا نیست با دیو مردم نبردم

4 ز خون مردم چشم من در شنا باد که با مردم آشنا روی کردم

1 بی سایه تو مباد فرقم بی خاک درت مباد خوابم

2 بی یار شدم زبنده مگسل بیهوده مبر ز چهره آبم

3 سلمان توام چو من نیابی سلطان منی چو تو نیابم

4 قمری صفتم ز طوق مهرت قمعم کن ار از تو سربتابم

1 سپهر قدرا دریادلا خداوندا توئی که غاشیه مهر تست بر دوشم

2 ز جام طبع به هر مجلسی که بنشینم نخست باده حمد و ثنای تو نوشم

3 همه مدیح تو می گسترم چو در سخنم همه ثنای تو می پرورم چو خاموشم

4 به سمع مجلس عالی مگر رسیده بود که چرخ بر چه صفت کرد بی تن و توشم

1 به حکم قاطع مخدوم سرور اسلام بهاء ملت و دین خواجه سپهر غلام

2 کمینه چاکر محکوم بنده فرمانش به دست خویش که فرمانده است بر اقلام

3 به چند ساعت روز و کم از دو دانگ شبی کتاب قصه سلجوقنامه کرد تمام

4 به سال ششصد و شصت و نه از حساب عرب شب دوشنبه فرخنده سلخ ماه صیام

1 به حکم صدر معظم معین دولت و دین ز گفته های خود او را نشان فرستادم

2 از آسمان سخن آمد نخست و من امروز به یک اشارت بر آسمان فرستادم

3 ز عز و جاهش گفتم که جان فرستم پیش چو جان حزین بد فرزند جان فرستادم

4 مرا تبیست کرم را که شمه آن باشد که منعمی کند انفاق صد هزار درم

آثار مجد همگر

12 اثر از قطعات در دیوان اشعار مجد همگر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار مجد همگر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی